پیش روی تو دلم از سر جان برخیزد
جان چه باشد ز سر هر دو جهان برخیزد
عاشق سوخته گر بر سر خاکش گذری
از لحد نعره زنان رقص کنان برخیزد
در میان من و تو پیرهنی مانده حجاب
با کنار آی که آن هم ز میان برخیزد
چند در خواب رود بخت من شوریده
وقت آنست که از خواب گران برخیزد
ستم هجر تو زین روی که عالم بگرفت
ترسم آشوب از این دور زمان برخیزد
پای شمشاد ز شرم تو بماند در گل
در چمن گر قد سرو تو چمان برخیزد
ترک وصلت نکنم تا بودم جان در تن
ور به یکباره ام امید ز جان برخیزد
فتنه برخیزد ار آن گلبن نو بنشیند
سرو بنشیند ار آن سرو روان برخیزد
شمّه ای گر ز غم حال جهان برخیزد
ای بسا نعره که از پیر و جوان برخیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عشق و دلتنگی میپردازد. شاعر از دل خود میگوید که با عشق و اشتیاقش، همواره در جستجوی معشوق است. او به آثار هجرت و دوری معشوق اشاره میکند و حس میکند که ظلم و غم ناشی از این دوری بر جهان اثر گذاشته است. شاعر همچنین به زیباییهای معشوق و تأثیر آن بر طبیعت و زندگی اشاره میکند و امیدوار است که روزی دوباره به وصال معشوق دست یابد. در کل، شعر به بررسی عشق، عواطف و تأثیرات آن بر زندگی و جهان پرداخته است.
هوش مصنوعی: دل من در حضور تو با تمام وجود برمیخیزد، جان من چه ارزش دارد که از هر دو جهان فراتر برود.
هوش مصنوعی: اگر عاشق سوختهای بر سر خاکش بگذری، از زیر خاک بلند میشود و با نعره و شادی رقصکنان به پا میخیزد.
هوش مصنوعی: میان من و تو مانعی وجود دارد، مانند یک پیراهن که در بین ماست. بیا نزدیکتر شو تا آن مانع نیز کنار برود و از بین برود.
هوش مصنوعی: شانس من مدتی است که در خواب به سر میبرد و وقت آن است که بیدار شود و به حرکت درآید.
هوش مصنوعی: رنج و عذاب دوری تو به قدری شدید است که به نظر میرسد تمام جهان را درگیر کرده و میترسم اوضاع نابسامان و به هم ریختهای در این زمان به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: پای شمشاد به خاطر شرم تو در گل و چمن متوقف شده است، اگر قد سرو تو برخیزد و راه برود.
هوش مصنوعی: من تا زمانی که جان در بدن دارم، از جدایی از تو دست نخواهم کشید، حتی اگر ناگهان امیدم از جانم جدا شود.
هوش مصنوعی: اگر آن گلبن نو که نشسته است، آغاز به حرکت کند، سرو هم به پا خواهد خواست و اگر آن سرو زیبا به حرکت درآید، فتنه و آشوب به وجود خواهد آمد.
هوش مصنوعی: اگر اندکی از غمهای دنیا کاسته شود، عجب نیست که چه نالهها و فریادهایی از سوی پیران و جوانان برپا شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در دلم چون غمت ای سرو روان برخیزد
همچو سرو این تن من بیدل و جان برخیزد
من گمانم تو عیان پیش تو من محو به هم
چون عیان جلوه کند چهره گمان برخیزد
چون رسد سنجق تو در ستمستان جهان
[...]
عاشق اول ز سر جان و جهان برخیزد
آنگه اندر پی آن راحت جان بر خیزد
جان و جانان نشود هر دو میسر با هم
هر که این میطلبد از سر آن بر خیزد
در ره عشق کسی گرم روی داند کرد
[...]
هر که مردانه به عشق از سر جان برخیزد
در نخستین قدم از هر دو جهان برخیزد
در قیامت که به بوی تو شود جان زنده
تنم از جان به وفای تو روان برخیزد
چون سر از خاک برآرم گل رویت بینم
[...]
چشم مست تو گر از خواب گران برخیزد
سبک از هر طرفی فتنه دوان برخیزد
کر کلاله ز گل چهره براندازی باز
ناله از جان و دل پیر و جوان برخیزد
سر و بالای تو گر سوی چمن میل کند
[...]
منعم از خواب عدم تیره روان برخیزد
هر که شب سیر خورد صبح گران برخیزد
شکر هنگام شکایت به زبان می آرم
سبزه از آتش من جای دخان برخیزد
پرده بردار ز رخسار که چون طوطی مست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.