چشم مست تو گر از خواب گران برخیزد
سبک از هر طرفی فتنه دوان برخیزد
کر کلاله ز گل چهره براندازی باز
ناله از جان و دل پیر و جوان برخیزد
سر و بالای تو گر سوی چمن میل کند
ناودان از سر پا رقص کنان برخیزد
اثر شمع تجلیست ولی دریابد
که چو پروانه روان از سر و جان برخیزد
عاشقی بر سر کوی تو نشیند که به عشق
عاشقانه ز سر هر دو جهان برخیزد
کشتهٔ عشق تو گر بوی تو یابد در خاک
به هوای تو چو گل جامه دران برخیزد
چشم سید که حجابیست میان من و تو
خوش بود گرچو حجابی ز میان برخیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و تاثیرگذاری چشم محبوب اشاره دارد و بیانگر احساسات عمیق عشق و شور و شوق است. شاعر از بیداری محبوب سخن میگوید و از تاثیر آن بر دنیا و جان انسانها مینویسد. با بیدار شدن چشم محبوب، همه چیز به جنب و جوش درمیآید و عشق و زیبایی در دلها شعلهور میشود. شاعر از تاثیر وجود محبوب بر طبیعت و انسانها میگوید و آرزو دارد که موانع بین خود و محبوب برطرف شود تا عشق واقعی و خالص محقق گردد.
هوش مصنوعی: اگر چشمان زیبای تو از خواب عمیق بیدار شوند، هر گوشهای از عالم پر از شور و فتنه خواهد شد.
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی و لطافت گلها برچیده میشود، همه، چه پیر و چه جوان، غم و اندوه خود را به وضوح ابراز میکنند.
هوش مصنوعی: اگر سر و موهایت به سمت باغ برود، ناودان از پایهاش به رقص درخواهد آمد.
هوش مصنوعی: شمع نمادی از نور و درخشش است، اما باید توجه داشت که وقتی پروانه از سر و جان خود برای نزدیک شدن به آن نور میگذرد، چه قربانیای میکند.
هوش مصنوعی: عاشق کسی است که به خاطر عشق و محبت، در کنار کوی تو مینشیند و این عشق او را به جایی میبرد که از هر دو جهان دل بکند و به سوی تو بیاید.
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر عشق تو بمیرد و بوی تو را در خاک احساس کند، مانند گلی که در بهار از خاک بیرون میآید، به خاطر تو دوباره زنده خواهد شد.
هوش مصنوعی: چشم سید که باعث فاصله و مانع بین من و تو است، خوب است اگر این مانع برداشته شود و ارتباط ما نزدیکتر گردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در دلم چون غمت ای سرو روان برخیزد
همچو سرو این تن من بیدل و جان برخیزد
من گمانم تو عیان پیش تو من محو به هم
چون عیان جلوه کند چهره گمان برخیزد
چون رسد سنجق تو در ستمستان جهان
[...]
عاشق اول ز سر جان و جهان برخیزد
آنگه اندر پی آن راحت جان بر خیزد
جان و جانان نشود هر دو میسر با هم
هر که این میطلبد از سر آن بر خیزد
در ره عشق کسی گرم روی داند کرد
[...]
هر که مردانه به عشق از سر جان برخیزد
در نخستین قدم از هر دو جهان برخیزد
در قیامت که به بوی تو شود جان زنده
تنم از جان به وفای تو روان برخیزد
چون سر از خاک برآرم گل رویت بینم
[...]
پیش روی تو دلم از سر جان برخیزد
جان چه باشد ز سر هر دو جهان برخیزد
عاشق سوخته گر بر سر خاکش گذری
از لحد نعره زنان رقص کنان برخیزد
در میان من و تو پیرهنی مانده حجاب
[...]
منعم از خواب عدم تیره روان برخیزد
هر که شب سیر خورد صبح گران برخیزد
شکر هنگام شکایت به زبان می آرم
سبزه از آتش من جای دخان برخیزد
پرده بردار ز رخسار که چون طوطی مست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.