ساقی بیار باده که ایام بس خوشست
امروز روز باده و خرگاه و آتش است
ساقی ظریف و باده لطیف و زمان شریف
مجلس چو چرخ روشن و دلدار، مَهوشاست
بشنو نوای نای کز آن نفخه بانواست
درکش شراب لعل که غم در کشاکش است
امروز غیر توبه نبینی شکستهای
امروز زلف دوست بود کان مشوش است
هفتاد بار توبه کند شب رسول حق
توبه شکن حق است که توبه مخمش است
آن صورت نهان که جهان در هوای او است
بر آب و گل به قدرت یزدان منقش است
امروز جان بیابد هر جا که مردهای است
چشمی دگر گشاید چشمی که اعمش است
شاخی که خشک نیست ز آتش مسلم است
از تیر غم ندارد سغری که ترکش است
در عاشقی نگر که رخش بوسه گاه او است
منگر بدانک زرد و ضعیف و مکرمش است
بس تن اسیر خاک و دلش بر فلک امیر
بس دانه زیر خاک درختش منعش است
در خاک کی بود که دلش گنج گوهر است
دلتنگ کی بود که دلارام در کش است
ای مرده شوی من زنخم را ببند سخت
زیرا که بیدهان دل و جانم شکرچش است
خامش زنخ مزن که تو را مرده شوی نیست
ذات تو را مقام نه پنج است و نی شش است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ساقی میخواهد تا مشروب بیاورد و لحظات خوشی را که در حال حاضر وجود دارد جشن بگیرند. او به زیبایی و لطافت باده اشاره میکند و از شور و شوق ناشی از آن میگوید. شاعر تاکید میکند که امروز، روزی است برای عشق و شادی، و هیچ کس نباید دچار توبه یا پشیمانی شود. در این روز، هر چیزی میتواند دوباره جان بگیرد و بینهایت زیبایی در زندگی وجود دارد. او به قدرت عشق و زیباییها میپردازد و به این نکته اشاره میکند که دل مردم با وجود سختیها، در جستجوی شادی و عشق است. در نهایت، شاعر با به تصویر کشیدن زندگی و مرگ، به عمق احساسات انسانی و جستجوی زیبایی در دنیای پرفراز و نشیب میپردازد.
هوش مصنوعی: میگوید ای ساقی، باده بیاور چون امروز روز شادی و خوشگذرانی است. امروز وقت نوشیدن و لذت بردن از زندگی و آتش روشن کردن است.
هوش مصنوعی: ساقی خوشسیما و drink دلپذیر، و زمانه نیز با تمام زیباییاش در این مجلس مانند چرخشی روشن و محبوب است.
هوش مصنوعی: به صدای نی گوش کن که از آن نغمهای دلانگیز میآید. شراب قرمز را درک کن، زیرا غم در حال نبرد و کشمکش است.
هوش مصنوعی: امروز جز توبه، چیز دیگری را نمیبینی که شکستهام. امروز زلف دوست به شهرتی شلوغ و ناآرام تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: اگر کسی هفتاد بار هم توبه کند، اما حقیقت را زیر پا بگذارد، نمیتوان به او اعتماد کرد و توبهاش مفهومی ندارد. این جمله نشان میدهد که توبه واقعی زمانی است که انسان به راستگویی و صداقت پایبند باشد.
هوش مصنوعی: آن چهرهی پنهان که تمامی دنیا در آرزوی اوست، به فرمان و قدرت خداوند در آب و گل نقش بسته است.
هوش مصنوعی: امروز هر جایی که کسی مرده، جان تازهای مییابد و چشمی جدید باز میشود، چشمی که ناتوان از دیدن بوده است.
هوش مصنوعی: شاخی که از آتش آسیب ندیده، مشخص است که از تیر غم نمیترسد، زیرا هنوز زنده و سرسبز است.
هوش مصنوعی: در عشق با دقت نگاه کن که چهره محبوب، محل بوسههای دلباختگان است. به رنگ زرد و ضعف او توجه نکن، چرا که این زنگاری و ضعف مالی از لطافت و بزرگی شخصیتش کم نمیکند.
هوش مصنوعی: این بیت به تضاد میان وضعیت ظاهری و باطن اشاره دارد. فردی ممکن است در زندگی مادی خود محدود و اسیر باشد، اما آرزوها و ناامنیهایش به او آزادی و بزرگی میبخشند. این بیانگر امید و تلاش برای رشد و ترقی، حتی در شرایط سخت است. دانهای که در خاک است، هنوز در حال رشد است و آیندهای روشن را نوید میدهد، نشاندهنده این است که ممکن است در پس مشکلات موجود، فرصتی برای شکوفایی وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: در دل کسی که پنهانی گنجی از زیبایی و ارزش دارد، هرگز غمگین و دلزده نیست. دلهای خسته نمیخواهند که آرامش و آسودگی را از دست بدهند.
هوش مصنوعی: ای مردهشور، زخم من را بهخوبی ببند؛ زیرا بیآنکه دهان داشته باشم، دل و جانم پر از درد و تلخی است.
هوش مصنوعی: سکوت کن و اختیار کلمات را به دست نبر، زیرا شخصیت واقعی تو فاقد ویژگیهای متغیر و ناپایدار است. تو نه به پنج و نه به شش محدود میشوی، بلکه فراتر از آنچه فکر میکنی هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
قاف حق در مصرع دوم بیت پنجم نباید مشدد خوانده شود.
در معرکه چو آتش و بهرام سرکش است
شاید که فخر تخمه بهرام و آرش است
چون عرصه زمین ز بهار آسمان وش است
عالم چو عیش او خوش و چون طبع او کش است
گیتی چو فرش باغ ز فرش منقش است
[...]
شادم زدل که عاشق آن زلف دلکش است
از عشق عشق اوست که با دل مرا خوش است
زلفین او کشم که سر زلف او مرا
دلبند و دلفریب و دلارام و دلکش است
طوفان زآب خیزد و تا عاشقم بر او
[...]
پای گریز نیست که گردون کمانکش است
جای فزاع نیست که گیتی مشوش است
ماویز در فلک که نه بس چرب مشرب است
برخیز از جهان که نه بس خوب مفرش است
چون مار ارقم است جهان گاه آزمون
[...]
مشتاق روی دوست که حالش مشوش است
گر پابرهنه بر سر آتش رود خوش است
از سوختن گزند نباشد خلیل را
گر زان که شش جهات جهان جمله آتش است
چون تیر بی حجاب شوم در سرای دوست
[...]
ساقی بیا که موسم آب چو آتش است
سرد است و می بموسم سرما درون خوش است
بی آب آتشین منشین خاصه موسمی
کز باد تند عالم خاکی مشوش است
می ده بآن نگار که در نرد دلبری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.