میزنم حلقهٔ درِ هر خانهای
هست در کوی شما دیوانهای؟!
مرغ جان دیوانهٔ آن دام شد
دام عشق دلبری دُردانهای
عقلها نعرهزنان کآخر کجاست
در جنونْ دریادلی مردانهای؟
ای خدا مجنون آن لیلی کجاست؟
تا به گوشش دردمیم افسانهای
زانکه گوش عقل نامحرم بُوَد
از فسون عاشقان بیگانهای
سلسلهزلفی که جان مجنون او است
میل دارد با شکسته شانهای
شهر ما پرفتنه و پرشور شد
الغیاث از فتنهٔ فَتّانهای
زوتر ای قَفّال مِفتاحی بساز
کز فرج باشد ورا دندانهای
هین! خِمَش کن کژ مرو فرزین نهای
کی چو فرزین کژ رود فرزانهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر کسی یابد درین کو خانهای
هر دمش واجب بود شکرانهای
هر که او بویی ندارد زین حدیث
هر بن مویش بود بتخانهای
هر که در عقل لجوج خویش ماند
[...]
زین سخن گر نیستی بیگانهای
دلق و اشکی گیر در ویرانهای
آخر ای شمعِ روان پروانه ای
چند سوزی خاطرِ دیوانه ای
گر چه ما بر شمعِ رویت سوختیم
شمع را نگریزد از پروانه ای
هیچ نقصانی نباشد شمع را
[...]
خاص خاص است این چنین فرزانهای
گر تواند برد از اینجا دانهای
عشق تو گنجی و دل ویرانه ای
مهر تو شمعی و جان پروانه ای
عقل دوراندیش و ما در عشق تو
نیست الا بیدلی دیوانه ای
آشنای عشقت آن کس شد که او
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.