گر سران را بیسری درواستی
سرنگونان را سری درواستی
از برای شرح آتشهای غم
یا زبانی یا دلی برجاستی
یا شعاعی زان رخ مهتاب او
در شب تاریک غم با ماستی
یا کسی دیگر برای همدمی
هم از آن رو بیسر و بیپاستی
گر اثر بودی از آن مه بر زمین
نالهها از آسمان برخاستی
ور نه دست غیر تستی بر دهان
راست و چپ بیاین دهان غوغاستی
گر از آن دُر پرتوی بر دل زدی
یا به دریا یا خود او دریاستی
ور نه غیرت خاک زد در چشم دل
چشمه چشمه سوی دریاهاستی
نیست پروای دو عالم عشق را
ور نه ز الا هر دو عالم لاستی
عشق را خود خاک باشی آرزو است
ور نه عاشق بر سر جوزاستی
تا چو برف این هر دو عالم در گداز
ز آتش عشق جحیم آساستی
اژدهای عشق خوردی جمله را
گر عصا در پنجهٔ موساستی
لقمهای کردی دو عالم را چنانکْ
پیش جوع کلب نان یکتاستی
پیش شمسالدین تبریز آمدی
تا تجلیهاش مستوفاستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره موضوعاتی چون عشق و غم است. شاعر به تضاد میان سرنوشت سران و سرنگونان اشاره میکند و ابراز میدارد که در میان دردها و آتشهای غم، یا باید زبانی برای بیان احساسات داشت یا دلی پر از احساس. او به زیبایی چهره محبوبش اشاره میکند که در تاریکی غم همچون نور ماه است. شاعر همچنین از نیاز به همدمی و عشق سخن میگوید و بیان میکند که اگر اثری از محبوب بر زمین باشد، نالههای عاشق برمیخیزد. او عشق را نیرویی میداند که فراتر از هر دو دنیا است و میتواند همه چیز را تغییر دهد. در نهایت، شاعر به شمس الدین تبریزی، بزرگترین استاد عرفان، اشاره میکند و از او به عنوان تجلی عشق و معرفت یاد میکند.
هوش مصنوعی: اگر در رهبری، سران و هدایتکنندگان دچار مشکل شوند و به درستی عمل نکنند، آنگاه افرادی که خود را فرودست میبینند نیز دچار سرگردانی و عدم هدایت خواهند شد.
هوش مصنوعی: برای بیان درد و اندوهی که در دل یا زبان وجود دارد، باید از آتشهای غم صحبت کرد.
هوش مصنوعی: در شب تاریک غمم، نوری از چهرهاش مانند نور مهتاب به من میتابد.
هوش مصنوعی: یا یکی دیگر برای همراهی، بدون داشتن سر و پا، به این جا آمده است.
هوش مصنوعی: اگر تاثیری از آن ماه بر زمین بود، از آسمان نالهها و فریادهایی بلند میشد.
هوش مصنوعی: اگر تو دست غیر را نپذیری، دهانت در آرامش خواهد بود و در غیر این صورت، در تمام جهات زندگیات هیاهو خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر نوری از آن گوهر بر دل تو تابید، میتواند یا از دریا باشد، یا خود تو هستی که دریا را در درون داری.
هوش مصنوعی: اگر انسان غیرت و عزت نداشته باشد، در دلش غم و اندوه شکل میگیرد و چشمه احساساتش به سوی دریاهای بزرگ و عمیق هدایت میشود.
هوش مصنوعی: اگر عشق واقعی وجود داشته باشد، به هیچ چیز از این دو جهان اهمیت نمیدهد؛ چرا که در غیر این صورت، هیچ کدام از این دو عالم ارزشی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: عشق به این معناست که باید humble و فروتن باشی، وگرنه عاشق بودن صرفاً به یک نمایش و ظاهرسازی تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که عشق در دلها وجود دارد، این دنیا و آخرت مانند برفی در حال ذوب شدن خواهند بود و با شدت و شدت جحیم و سختی را احساس خواهیم کرد.
هوش مصنوعی: عشق مانند اژدهایی است که همه چیز را میبلعد، اما اگر در دست تو، عصای موسی باشد، میتوانی بر این اژدها غلبه کنی.
هوش مصنوعی: تو به قدری در غذا دادن و نوازش کردن مهارت پیدا کردی که گویا همه دنیا در برابر گرسنگی یک سگ نان یک لقمه بیشتر ارزش ندارد.
هوش مصنوعی: به نزد شمسالدین تبریز آمدی تا از نور و روشنایی او بهرهمند شوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با در منه شهر را برخاستی
میشدی در شهر وره میخواستی
گر حجاب از جانها بر خاستی
گفت هر جانی مسیحآساستی
هر چه از دونان به منّت خواستی
در تن افزودیّ و از جان کاستی
آخرای دل تا یکی کم کاستی
بشنو از دیوانه این راستی
بامداد از خواب چون برخاستی
همچو زرین لعبتش آراستی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.