از برای صلاح مجنون را
بازخوان ای حکیم افسون را
از برای علاج بیخبری
درج کن در نبیذ افیون را
چون نداری خلاص بیچون شو
تا ببینی جمال بیچون را
دل پرخون ببین تو ای ساقی
درده آن جام لعل چون خون را
زانک عقل از برای مادونی
سجده آرد ز حرص هر دون را
باده خواران به نیم جو نخرند
این دو قرص درست گردون را
نخوت عشق را ز مجنون پرس
تا که در سر چهاست مجنون را
گمرهیهای عشق بردرد
صد هزاران طریق و قانون را
ای صبا تو برو بگو از من
از کرم بحر در مکنون را
گرچه از خشم گفتهای نکنم
روح بخش این حماء مسنون را
شمس تبریز موسی عهدی
در فراقت مدارهارون را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آهشان سوخت سقف گردون را
اشکشان دجله ساخت هامون را
خیز در ده شراب گلگون را
شادی اندرون و بیرون را
آن چنان مست کن ز باده مرا
که ندانم ز کوه هامون را
چون ز باده سرم شود گردان
[...]
همچو یک لقمه جسم قارون را
جنس او صد هزار ملعون را
مهر بگشای لعل میگون را
مست کن عاشقان مجنون را
رخ نمودی و جان من بردی
اثر این بود فال میمون را
دل من کشته بقای تو باد
[...]
هوشمندی بدید مجنون را
آن ز فرمان عقل بیرون را
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.