گنجور

 
مولانا

شد پی این لولیان در حرم ذوالجلال

چشمه و سبزه مقام شوخی و دزدی حلال

رهزنی آن کس کند کو نشناسد رهی

خانه دغل او بود کو نشناسد جمال

اهل جهان عنکبوت صید همه خرمگس

هیچ از ایشان مگو تام نگیرد ملال

دزد نهان خانه را شاهد و غماز کیست

چهره چون زعفران اشک چو آب زلال

اشک چرا می‌دود تا بکشد آتشی

زرد چرا می‌شود تا بکند وصف حال

اشک و رخ عاشقان می‌کشدت که بیا

پیشگه عشق رو خیز ز صف نعال

زردی رخ آینه‌ست سرخی معشوق را

اشک رقم می‌کشد بر صحف خط و خال

این همه خوبی و کش بر رخ خاک حبش

تافته از ماه غیب پرتو نور کمال

صبر کن این یک دو روز با همه فر و فروز

بازرود سوی اصل بازکند اتصال

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۱۳۵۱ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
مولانا

تا نزند آفتاب خیمه نور جلال

حلقه مرغان روز کی بزند پر و بال

از نظر آفتاب گشت زمین لاله زار

خانه نشستن کنون هست وبال وبال

تیغ کشید آفتاب خون شفق را بریخت

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سلمان ساوجی

می‌دهدم هر سحر بوی تو باد شمال

زنده همی داردم جان به امید وصال

چون ز تن من نماند هیچ ندانم که چون

پی به سر آرد مرا در شب تاری خیال

خاک سر کوی توست همدم باد بهشت

[...]

قاسم انوار

بلبل آشفته حال، از سرمستی بنال

موسم هجران گذشت، نوبت وصلست و حال

بلبل شوریده دل، شور و شغب را بهل

جلوه گلزار بین، در گذر از قیل و قال

گر همگی آتشی، لیک بدو کی رسی؟

[...]

جیحون یزدی

ای بتو ذوالمنن ختم جمال و جلال

کرده قضا و قدر حکم ترا امتثال

پیش تو کم از اناث حشمت و جاه رجال

قدر تو نارد بیاد کیفر بر بدسگال

صامت بروجردی

چون به سعادت نمود ساقی فرخنده فال

ساغر عیش بهار به هر طرف مال مال

سلسله خرمی یافت ره اتصال

محول الحول داد زمانه را حسن حال

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صامت بروجردی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه