چشم تو با چشم من هر دم بیقیل و قال
دارد در درس عشق بحث و جواب و سؤال
گاه کند لاغرم همچو لب ساغرم
گاه کند فربهم تا نروم در جوال
چون کشدم سوی طوی من بکشم گوش شیر
چونک نهان کرد روی ناله کنم از شغال
چون نگرم سوی نقش گوید ای بت پرست
چشم نهم سوی مال او دهدم گوشمال
گویمش ای آفتاب بر همه دلها بتاب
جمله جهان ذرهها نور خوشت را عیال
سر بزن ای آفتاب از پس کوه سحاب
هر نظری را نما بیسخنی شرح حال
بازمگیر آب پاک از جگر شوره خاک
منع مکن از جلال پرتو نور جلال
جلوه چو شد نور ما آن ملک نورها
نور شود جمله روح عقل شود بیعقال
ای که میش خوردهای از چه تو پژمردهای
باغ رخش دیدهای باز گشا پر و بال
باز سرم گشت مست هیچ مگو دست دست
باقی این بایدت رو شب و فردا تعال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و ارتباط عمیق بین دو چشم و دل صحبت میکند. او از تغییر حالتهای عشق سخن میگوید؛ گاه احساس لاغری و گاهی احساس سرزندگی و شادابی، که نشاندهندهی نوسانات عشق است. شاعر به آفتاب و نور اشاره میکند و درخواست میکند که نورش بر دلها بتابد تا روح و عقل انسانها روشن شود. همچنین، او از زیبایی و جذبه عشق میگوید و اینکه عشق باید ادامه یابد. در نهایت، شاعر به حالت مستی و سرمستی ناشی از عشق اشاره دارد و تاکید میکند که این حالت باید ادامه یابد.
هوش مصنوعی: چشم تو و چشم من هر لحظه گفتگو و ارتباطی بیپروا دارند. در عشق، بین ما سوالات و پاسخهایی وجود دارد که هیچ نیازی به توضیح یا تفسیر ندارند.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات آنچنان لاغر میشوم که مانند لب یک جام خالی به نظر میآیم و گاهی هم به قدری چاق میشوم که نخواهم در کیسهای گرفتار شوم.
هوش مصنوعی: وقتی که به دشت میروم، احساس میکنم که نیازی به پنهان کردن دردها و نالههایم ندارم. حتی اگر شیر در جنگل باشد و در کمین باشد، باز هم در دل دچار اضطراب و نگرانی میشوم. نالههایم تنها به خاطر وجود شغالها و خطرات دیگری است که ممکن است در اطراف من باشد.
هوش مصنوعی: وقتی به چهره زیبای تو نگاه میکنم، دلم میطلبد که به تو عشق ورزم و در عوض، چشمم را از چیزهای دیگر بر میدارم و به تو معطوف میکنم.
هوش مصنوعی: به او میگویم ای خورشید بر دلهای همه بتاب، زیرا همه جهان مثل ذرههایی هستند که به نور زیبای تو وابستهاند.
هوش مصنوعی: ای خورشید، از پشت کوههای ابر بیرون بیا، و با یک نگاه خود، بینیاز از کلام، حال و روز همه را روشن کن.
هوش مصنوعی: آب زلال و خالصی که از دل زمین به دست میآید را از خاک شور جلوگیری نکن و اجازه بده که نور و عظمت خود را به نمایش بگذارد.
هوش مصنوعی: زمانی که نور ما تجلی میکند، آن سرزمین نورها نیز درخشان میشود و همه روحها و عقلها نیز از قید و بند آزاد میگردند.
هوش مصنوعی: ای کسی که از می خوشگوار سیرابی، چرا اینقدر غمگینی؟ به باغ زیبایت نگاهی بینداز و پر و بال خود را باز کن.
هوش مصنوعی: من دوباره مشغول شدم و سرم پر از شوق و اشتیاق است. نیازی به گفتن نیست، در روز و شب آینده، باید به جلو بروی و به سوی روشنایی حرکت کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا نزند آفتاب خیمه نور جلال
حلقه مرغان روز کی بزند پر و بال
از نظر آفتاب گشت زمین لاله زار
خانه نشستن کنون هست وبال وبال
تیغ کشید آفتاب خون شفق را بریخت
[...]
میدهدم هر سحر بوی تو باد شمال
زنده همی داردم جان به امید وصال
چون ز تن من نماند هیچ ندانم که چون
پی به سر آرد مرا در شب تاری خیال
خاک سر کوی توست همدم باد بهشت
[...]
بلبل آشفته حال، از سرمستی بنال
موسم هجران گذشت، نوبت وصلست و حال
بلبل شوریده دل، شور و شغب را بهل
جلوه گلزار بین، در گذر از قیل و قال
گر همگی آتشی، لیک بدو کی رسی؟
[...]
ای بتو ذوالمنن ختم جمال و جلال
کرده قضا و قدر حکم ترا امتثال
پیش تو کم از اناث حشمت و جاه رجال
قدر تو نارد بیاد کیفر بر بدسگال
چون به سعادت نمود ساقی فرخنده فال
ساغر عیش بهار به هر طرف مال مال
سلسله خرمی یافت ره اتصال
محول الحول داد زمانه را حسن حال
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.