چند از این قیل و قال عشق پرست و ببال
تا تو بمانی چو عشق در دو جهان بیزوال
چند کشی بار هجر غصه و تیمار هجر
خاصه که منقار هجر کند تو را پر و بال
آه ز نفس فضول آه ز ضعف عقول
آه ز یار ملول چند نماید ملال
آن که همیخوانمش عجز نمیدانمش
تا که بترسانمش از ستم و از وبال
جمله سؤال و جواب زوست منم چون رباب
میزندم او شتاب زخمه که یعنی بنال
یک دم بانگ نجات یک دم آواز مات
میزند آن خوش صفات بر من و بر وصف حال
تصلح میزاننا تحسن الحاننا
تذهب احزاننا انت شدید المحال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و مشکلات ناشی از جدایی اشاره میکند. او از غم و درد ناشی از عشق و دوری مینالد و میگوید که این دردها او را بسیار عذاب میدهند. شاعر همچنین به ناتوانی عقل و احساس یأس و ملال میپردازد. او با توصیف خود از حس و حالش و درگیریهای درونیاش، به عشق به عنوان منبعی از زندگی و امید اشاره میکند و خواهان رهایی از غم و درد است. در پایان، به یاری و زیبایی عشق و تاثیر آن بر زندگیاش اشاره میکند.
هوش مصنوعی: بسیاری از این جدلها و حواشی عشق را رها کن و پرچم عشق را به اهتزاز درآور تا تو نیز مانند عشق در دو جهان پایدار بمانی.
هوش مصنوعی: چند بار باید به خاطر جدایی درد و رنج بکشی، به ویژه اینکه جدایی به تو لطمه میزند و باعث میشود پر و بالت آسیب ببیند.
هوش مصنوعی: ای کاش از نفس بیهوده و بیفایده دوری کنیم، ای کاش از کمعمق بودن اندیشهها بپرهیزیم، و ای کاش از دلشکستگی معشوق غمگین نشویم. دل تنگی چه سودی دارد؟
هوش مصنوعی: من کسی را که به او میخوانم و درخواست میکنم، ناتوان نمیدانم، تا زمانی که بتوانم او را از ظلم و عواقب بد عملش بترسانم.
هوش مصنوعی: تمامی سؤالها و پاسخها از من است. من مانند رباب، ساز میزنم و او با نواختن تند، مرا به گریه کردن وامیدارد.
هوش مصنوعی: لحظهای صدای نجات را میزنند و لحظهای دیگر صدای ماتی را به خاطر آن ویژگیهای خوبشان بر من و حال و احوالم میفرستند.
هوش مصنوعی: ترازوی ما درست میشود، نغمههای ما زیباتر میشود و غمهای ما برطرف میشود. تو بر نا ممکنات توانایی داری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا نزند آفتاب خیمه نور جلال
حلقه مرغان روز کی بزند پر و بال
از نظر آفتاب گشت زمین لاله زار
خانه نشستن کنون هست وبال وبال
تیغ کشید آفتاب خون شفق را بریخت
[...]
میدهدم هر سحر بوی تو باد شمال
زنده همی داردم جان به امید وصال
چون ز تن من نماند هیچ ندانم که چون
پی به سر آرد مرا در شب تاری خیال
خاک سر کوی توست همدم باد بهشت
[...]
بلبل آشفته حال، از سرمستی بنال
موسم هجران گذشت، نوبت وصلست و حال
بلبل شوریده دل، شور و شغب را بهل
جلوه گلزار بین، در گذر از قیل و قال
گر همگی آتشی، لیک بدو کی رسی؟
[...]
ای بتو ذوالمنن ختم جمال و جلال
کرده قضا و قدر حکم ترا امتثال
پیش تو کم از اناث حشمت و جاه رجال
قدر تو نارد بیاد کیفر بر بدسگال
چون به سعادت نمود ساقی فرخنده فال
ساغر عیش بهار به هر طرف مال مال
سلسله خرمی یافت ره اتصال
محول الحول داد زمانه را حسن حال
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.