گنجور

حاشیه‌گذاری‌های ماھسا مشتری

ماھسا مشتری


ماھسا مشتری در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۸ - تعیین کردن زن طریق طلب روزی کدخدای خود را و قبول کردن او:

شپ پران را گر نظر و آلت بدی

روز شان جولان و خوش حالت بدی

معنی:

انسان ھایی کہ کور ھستند (مثل شب پرہ یا موجودات نور جو در شب)مجبورند در شپ تلاش کنند و از خدا بینایی بخواھند

چون اگر صاحب نظر و آلت بینایی و بصیرت شوند در روز ھم میتوانند بپرند و از بصیرت چون روز خدا بھرہ برند و شادی بی سبب داشتہ باشند

 

ماھسا مشتری در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۲۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۸ - تعیین کردن زن طریق طلب روزی کدخدای خود را و قبول کردن او:

بی آلتی بہ معنی بی ساز و برگی ،فقیری و بی چیزی

 

ماھسا مشتری در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۶ - مخلص ماجرای عرب و جفت او:

گر بیانِ معنوی ، کافی شدی

 

خَلقِ عالَم ، باطل و عاطل بُدی

اگر بیان معنوی کافی می شد . یعنی اگر ایمان مجرد و عرفان و اعتقاد تنها برای مومن شدن کفایت می کرد . مردم جهان عاطل و باطل می شدند . یعنی کسی در جهت عبادات و طاعات و اعمال حسنه نمی کوشید . ( شرح کبیر انقروی ، ج 3 ، ص 1002 ) زیرا این اعمال ، جهت انگیختن تلاش در آدمی است . [ ملا هادی سبزواری می گوید : هر معنی را صورتی و هر حقیقتی را رفیقی است و باید آدمی جامع همه اوضاع سیّه باشد و اِلّا انسان ناقص خواهد بود . ( شرح اسرار ، ص 72 ) . به هر حال هم صورت لازم است و هم معنا . ]

سایت دیدارجان

 

ماھسا مشتری در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۲ - مغرور شدن مریدان محتاج به مدعیان مزور و ایشان را شیخ و محتشم و واصل پنداشتن و نقل را از نقد فرق نادانستن و بر بسته را از بر رسته:

 با تشکر از آقای کاظمی

ھمچو اَعمش کو کند داروی چشم

چہ کشد در چشمھا الاّ کہ یشم

شاید" یشم"درست باشد زیرا یشم از سنگھایی 

ھست کہ برای رفع حساسیت فصلی و عطسہ از

آن استفادہ می کنند و حساسیت میتواند آبریزش

چشم بدھد🌸

 

ماھسا مشتری در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۵۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۰ - قصهٔ خلیفه کی در کرم در زمان خود از حاتم طائی گذشته بود و نظیر خود نداشت:

در جھانِ خاک ، اَبر و آب بود 

مظھرِ بخشایشِ وھاب بود

 

ماھسا مشتری در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۳۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۷ - بقیهٔ قصهٔ مطرب و پیغام رسانیدن امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه باو آنچ هاتف آواز داد:

در موسیقی قدیم ایران، علاوه بر دوازده مقام اصلی و شش آواز ، بیست و چهار شعبه نیز وجود داشته‌است. این شعبات توالی‌هایی از دو نت تا هشت نت بوده‌اند و نامشان عبارت بوده از: دوگاه، سه‌گاه، چهارگاه، پنج‌گاه، عَشیرا، نوروز عرب، ماهور، نوروز خارا، بیاتی، حصار، نَهُفت، عُزّال، اوج، نیریز (نیرز)، مُبَرقَع، رکب، صبا، همایون، زابل (زاول)، اصفهانک، بسته‌نگار، خوزی، نهاوند، و مُحَیّر. در برخی منابع گفته شده‌است که این شعبات را به گوشه‌ها نیز بازمی‌خواندند. بعد از تحول مقام به دستگاه برخی از دستگاه‌ها (نظیر سه‌گاه، چهارگاه، راست پنج‌گاه، و همایون) نامشان را از همین شعبات گرفتند، و مفهوم گوشه نیز تغییر کرد.

 

ماھسا مشتری در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵:

طاهره فلاحتی

این غزل را با نام ثلاثه غساله خوانده

 

 

ماھسا مشتری در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۳ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۵ - نالیدن ستون حنانه چون برای پیغامبر صلی الله علیه و سلم منبر ساختند کی جماعت انبوه شد گفتند «ما روی مبارک ترا به هنگام وعظ نمی‌بینیم» و شنیدن رسول و صحابه آن ناله را و سؤال و جواب مصطفی صلی الله علیه و سلم با ستون صریح:

گر نِیَندی واقفان امرِ کُن در جهان رد گشته بودی این سُخُن

گر این جمادات(سنگ و چوب و غیرو) ، به امرِ "کن فکان خدا "واقف نبودند . در جهان ، سخن گفتن جمادات و گیاهان رد می شد و هیچکس تصدیق نمی کرد که این ستون بیجان کارِ جاندار می کند

سایت دیدارجان

اشارہ بہ آیہ ۱۱۷  سورہ ۲

بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَإِذَا قَضَیٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ

او آفریننده آسمانها و زمین است و چون اراده آفریدن چیزی کند، به محض آنکه گوید: موجود باش، موجود خواهد شد.

 

 

ماھسا مشتری در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۴۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۱۳ - ذکر آن پادشاه که آن دانشمند را به اکراه در مجلس آورد و بنشاند ساقی شراب بر دانشمند عرضه کرد ساغر پیش او داشت رو بگردانید و ترشی و تندی آغاز کرد شاه ساقی را گفت کی هین در طبعش آر ساقی چندی بر سرش کوفت و شرابش در خورد داد الی آخره:

ور بود بر مغز ،ناری شعله زن

بهر پختن دان نه بهر سوختن

تا که باشد حق حکیم این قاعده

مستمر دان در گذشته و نامده

معنی:

آتش خدا قشر مغز اندیشمندان را میسوزاند تا عقل آنھا  پختہ شود  مثل بادام کہ پوستش را میسوزانند تا خود مغز از خامی در آید و این قشر چیزی جز خود خواھی و غرور و بی توجھی بہ علم خدا نیست

و این قانون خداست از گذشتہ تا بہ آیندہ

 

ماھسا مشتری در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۶ - حکایت ضیاء دلق کی سخت دراز بود و برادرش شیخ اسلام تاج بلخ به غایت کوتاه بالا بود و این شیخ اسلام از برادرش ضیا ننگ داشتی ضیا در آمد به درس او و همه صدور بلخ حاضر به درس او ضیا خدمتی کرد و بگذشت شیخ اسلام او را نیم قیامی کرد سرسری گفت آری سخت درازی پاره‌ای در دزد:

سایہ در روز  است جستن قاعدہ

در شب ابری تو سایہ جو شدہ

معنی این شعر :

عدہ ای روحیہ سایہ جویی در روز دارند و بہ آن مفتخرند و سایہ میخرند و معاملہ میکنند و قانون زندگی ان ھا میباشد تا بدین وسیلہ کسی کمی و کاستی و پستی آنھا را نبیند و متوجہ آن بی ارزشی ھا نگردد و بہ سمت فضیلت داران نروند.

در شب مھتابی و شب پرستارہ بدنبال ابر ھستند تا جلوی نور مھتاب را بگیرد و از سایہ ابر لذت میبرند نه از نور ماہ

 

ماھسا مشتری در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۳۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۰ - آموختن پیشه گورکنی قابیل از زاغ پیش از آنک در عالم علم گورکنی و گور بود:

عقل کل را گفت مازاغ البصر  

عقل جزوی می‌کند هر سو نظر

عقل مازاغ است نور خاصگان

 عقل زاغ استاد گور مردگان

از خصوصیات عقل کل (خدا) این است کہ ھیچ چیز بر او پوشیدہ نیست و نام دیگر آن" عقل ما زاغ" است

و ھر کس کہ عقل خود کہ عقل جزوی استو شبیہ عقل زاغ است بہ عقل خدا متصل کندصاحب آن نور عقل کل میشود

معنی بیت:

عقل کل صاحب این خصوصیت است کہ ھیچ چیز بر او پوشیدہ نیست

ولی عقل جزوی باید بہ ھر سو بنگرد تا یاد بگیرد

عقل ما زاغ را خدا پیشکش بہ افراد خاص خودش میدھد و ھر کسی کہ از خدا بخواھد

ولی عقل زاغ را بہ زاغ و بہ ھمہ موجوداتش کم و بیش دادہ کہ مرتب باید از ھم یاد بگیریم و کم و جزوی ھست و فانی میباشند و قابیل مجبور بہ یادگیری از زاغ برای دفن برادر مقتول خود گردید 

اشارہ بہ آیہ ۱۷ سورہ نجم

ما زاغ البصر و ما طغی

چشم (محمّد ص از حقایق آن عالم) آنچه را باید بنگرد بی هیچ کم و بیش مشاهده کرد.

 

ماھسا مشتری در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۴۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۷ - شرح انما المؤمنون اخوة والعلماء کنفس واحدة خاصه اتحاد داود و سلیمان و سایر انبیا علیهم‌السلام کی اگر یکی ازیشان را منکر شوی ایمان به هیچ نبی درست نباشد و این علامت اتحادست کی یک خانه از هزاران خانه ویران کنی آن همه ویران شود و یک دیوار قایم نماند کی لانفرق بین احد منهم و العاقل یکفیه الاشارة این خود از اشارت گذشت:

اندرین آھنگ...

🌸🌺🌸

بہ این آھنگ (رسیدن بہ حضور و فضای یکتایی)

با سستی و حقارت نگاہ نکن

و جز با صبر و مشقت فراوان و ھلاکت نفس بہ آن ھدف و آھنگ نمیرسی

اشارہ بہ آیہ ۷ سورہ نحل

و بارهای شما را (به آسانی) از شهری به شهر دیگر برند که خود شما (بدون بار) جز با مشقّت بسیار بدان جا نتوانید رسید (چه رسد با بار)؛ راستی که پروردگار شما رئوف و مهربان است.

 

ماھسا مشتری در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۲:

برای قاعدہ نی غم به پیش تابوتش

دریده صورت خیرات او گریبانی

برای مرگ آدمی کہ اینچنین زندہ بہ حضور خداست

طبق قاعدہ ھای گذشتہ سوگواری نکن و صورت 

ندر زیرا کہ لطف خدا و نتایج خیرات بر وی سرازیر

شدہ است

 

ماھسا مشتری در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » اول:

بگذشت دور عاقلان آمد قران ساقیان

بر ریز یک رطل گران بر منکر این قاعده

عقل و ذھن را کنار بگزار کہ زمان تقرب بہ خدا و مستی آمدہ و بہ کسی کہ منکر مستی می الھی ھست یک جام بزرگ مست کنندہ=رطل گران بدہ تا انکار (این قاعدہ و قانون)را کنار گزارد  
 

ماھسا مشتری در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۸ - در بیان این حدیث کی ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعر ضوا لها:

لا بود چون او نشد از هست نیست

چونک طوعا لا نشد کرها بسیست

الھامی از آیہ ۱۱ فصلت
۔۔۔ائتیا طوعا او کرھا۔۔۔

سپس بہ آفرینش آسمان پرداخت در حالی کہ بہ صورت دود بود بہ ان و بہ زمین دستور داد بوجود آیید خواہ از روی اطاعت و خواہ اکراہ آنھا گفتند:ما از روی اطاعت می آییم.

معنی بیت

ورود در فضای یکتا پرستی با نیست شدن تمام بت ھای مورد پرستش و در نھایت "نیستی " در برابر "ھست "خدا ممکن میباشد و اگر نفس خود را نیست نکنیم بی ارزش و بی چیز و "لا" خواھیم بود

و چون خداوند میخواھد ما را وارد این ھستی و بقای وجود ھمیشہ زندہ خودش کند از ما انتظار دارد بہ عشق "خود "را (لا ) یعنی "نیست "کنیم  و اگر بہ عشق اینکار را نکنیم او با وجود اکراہ ما این کار را میکند و ھمہ ی بتھا را از جان و روح ما میزداید تا "لا" شویم و "دویی "نباشد و وارد فضای یکتایی پرستش او شویم

 

ماھسا مشتری در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳:

آقای محمد ذاکر حسین ھم این شعر رو خوندہ خیلی زیبا بود

 

sunny dark_mode