گنجور

 
مشتاق اصفهانی

بوسه‌ای دوش ز لعل تو براتم دادند

مرده بودم ز غمت آب حیاتم دادند

کام تلخی‌ست که بردم ز غمش در ته خاک

ثمری کآخر از آن شاخ نباتم دادند

تشنه در بادیه عشق به خون غلتیدم

چه شد از دیده تر شط فراتم دادند

پای‌بست توام از تن نکنم شکوه چه سود

گیرم از این قفس تنگ نجاتم دادند

برنخیزم شوم ار خاک نظر کن به رهت

چه‌قدر صبر و چه مقدار ثباتم دادند

در سواد خط مشکین لب او پنهان داشت

چون خضر آنچه نشان در ظلماتم دادند

مفلس عشق ترا جز تو نباید چه کنم

نقد کونین گرفتم به زکاتم دادند

رهبرم گشت ز هر رنگ به بی‌رنگی ذات

نشئه گرمی صدرنگ صفاتم دادند

خاک شو خاک که من بر سر آن کو مشتاق

چون شدم پست علو درجاتم دادند

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
حافظ

دوش وقتِ سَحَر از غُصه نجاتم دادند

واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند

بیخود از شَعْشَعِهٔ پرتوِ ذاتم کردند

باده از جامِ تَجَلّیِ صفاتم دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

[...]

نظیری نیشابوری

دوش بر سوز دل و سینه براتم دادند

سر چو شمعم ببریدند و حیاتم دادند

ناله کردم به نهان عشوه خموشم کردند

گریه کردم ز شکرخند نباتم دادند

درد و صاف غم و شادی به من ارزانی شد

[...]

صائب تبریزی

داروی بیهشی از جام صفاتم دادند

سرمه خامشی از نقطه ذاتم دادند

گرد راه عدم از خویش نیفشانده هنوز

تنگ چشمان حوادث به براتم دادند

منم آن رهرو لب تشنه که از صدق طلب

[...]

فیض کاشانی

بهر مهر تو به فردوس براتم دادند

وز جهنم به ولای تو نجاتم دادند

در شب هجر تو بودم چو خضر در ظلمات

تا که از چشمه شوق آب حیاتم دادند

سرخوش از دوستی آل پیمبر گشتم

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
قصاب کاشانی

از ازل در رحم آنگه که حیاتم دادند

یک‌نفس چاشنی عمر ثباتم دادند

بزم آفاق نمودند به من چون شطرنج

آن زمان جای در این عرصه ماتم دادند

صبر و آرام و دل و هوش ز من بگرفتند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه