دل چرا چون شمع جز آه سربارش نباشد
گر به آتش پارهای چون خود سروکارش نباشد
کی گلی از گلبن مقصود هرگز چیده دستش
هر که از شاخ گلی درپای دل خارش نباشد
بیدلانرا نبود از بیم جفایت نیست بیجا
کس چه اندیشد ز سنگ ار شیشه دربارش نباشد
در تب هجرت به کنج گلخنم افتاده بیکس
همچو بیمار غریبی کو پرستارش نباشد
نیست بیجا گر بدل کردم بکین مهر و وفا را
سنگ از آن گوهر بود به کو خریدارش نباشد
صیدگاه کوی او را گشتهام صدره سراسر
آشیان گم کردهای چون من گرفتارش نباشد
کی زند پروانه گرم سوختن خود را بر آتش
روی دل مشتاق گر از جانب یارش نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر اندوه و درد دل عاشقی است که به شدت از جدایی و هجرت رنج میبرد. شاعر با استفاده از تشبیهات مختلف، نشان میدهد که عشق و وابستگی واقعی به کسانی که در زندگیاش تجربه نکردهاند، امکانپذیر نیست. او به سوز دل و حسرتی اشاره میکند که در نبود معشوق احساس میشود و تلخی جدایی را به تصویر میکشد. همچنین، شاعر به این نکته اشاره میکند که در عشقهای واقعی، تعلق و حضور طرف مقابل ضروری است و در غیر این صورت، احساسات بیمعنا خواهند بود. در نهایت، این شعر ندا و جستجوی عمیق برای عشق و وفا را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: چرا دل مانند شمع فقط از آه و ناراحتی خود رنج ببرد، وقتی که هیچ چیز دیگری چون آتش، که خود او را به زندگی میآورد، در کار نیست؟
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند به هدف خود دست یابد، مگر اینکه دلش به آنچه میخواهد، علاقه و وابستگی واقعی داشته باشد. اگر کسی از زیباییها و لذتهای زندگی بهراستی دل نبندد، هرگز به خواستههایش نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: دلباختگان از ترس ظلم و ستم تو نگران نیستند و بیدلیل کسی به تو فکر نمیکند، اگر شیشهای دربار تو نباشد، چه کسی از سنگ نگران خواهد بود؟
هوش مصنوعی: در درد و آتش هجرت، در گوشهای از گلخانه نشستهام و تنها هستم، مانند بیماری غریب که هیچ پرستاری ندارد.
هوش مصنوعی: اگر عشق و وفا را تبدیل به کینه کنم، بیدلیل نیست؛ چون سنگی که گوهر آن است، در کوچهای است که خریدار ندارد.
هوش مصنوعی: در جستجوی محبوبم به هر سو سرگردان شدهام و در این مسیر مانند پرندهای آشیانهام را گم کردهام؛ چنانچه عشق من به او شدت گرفته که اگر کسی مانند من به این حال دچار نباشد، چه بسا در آنجا چیزی کم است.
هوش مصنوعی: کیست که پروانه در آتش دل عاشق خود بسوزد، اگر جایی در عشق او نباشد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی تکلف دل ندارد هر که دلدارش نباشد
از حیاتش چیست حاصل هر که او یارش نباشد
وصل گل را هر که نارد احتمال خار هجران
از دی و دی زین گلستان بهره جز خارش نباشد
زلف را لابد شکست است از پریشانی ولیکن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.