گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
محتشم کاشانی

ای دل انصاف ده که چون نبود

دور از جور خویش شرمنده

کز پی هم ز گلشن سادات

سه همایون درخت افکنده

اول آن نونهال گلشن جان

که شدی مرده از دمش زنده

گل باغ صفا صفی‌الدین

که رخش بر سمن زدی خنده

پس ضیای زمان و شمس زمین

آن دو نخل بلند و زیبنده

که شد اسباب عیش خرد و بزرگ

از غم فوتشان پراکنده

چون به آئین جد و باب شدند

جنت آرا به ذات فرخنده

تا دو تاریخ آشکار شود

این دو مصراع سزد از بنده

دور از بوستان مصطفوی

یک نهال و دو نخل افکنده