کیست آن مه که چو جولان دهد از ناز فرس
دل عُشّاق شود ناله کنان هم چو جرس
من برآنم که ره عشق تو گیرم در پیش
گر بدانم که دوصد عائله دارد در پس
یار اگر نیست وفادار، چه فرق از اغیار
باغ اگر طرب زا، چه تفاوت زقفس
چند گویی نفسی باش زمعشوق صبور
کی به عشاق بود دور ز معشوق نفس
تا که زنبور میانی چو تو بربوده دلم
دست بر سر زنم اندر عقبت هم چو مگس
بر رخ صافی تو رنگ به ماند زنگاه
بر تن نازک تو خار خلد از اطلس
تا دلم عاشق رخسار تو شد نشناسم
پند از بند و نشاط از غم و نسرین، از خس
زاهدا منع میم در طمع خلد مکن
خلد من خاک در میکده می باشد و بس
همه را گر هوس از تو است مرا عشق از تو است
چه کنم طفلی و نشناخته ای، عشق و هوس
بوالعجب بین که چو زد شمع توام شعله به جان
رود از دیده ی جیحون همه دم، رود ارس
پیشتر زان که زنم شکوه زدستت به امیر
پای در ره نه و باز آی، به فریادم رس
صهر شه دوست محمد که آفاق امروز
زاحتساب سخطش دزد کند کار عسس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درگه خلق همه زرق و فریبست و هوس
کار درگاه خداوند جهان دارد و بس
هر که او نام کسی یافت ز آن درگه یافت
ای برادر کس او باش و میندیش از کس
بندهٔ خاص ملک باش که با داغ ملک
[...]
بنده خاص ملک باش که با داغ ملک
روزها ایمنی از شحنه و شبها ز عسس
هر که او نام کسی یافت، از این درگه یافت
ای برادر کس او باش و میندیش ز کس
بلبل گلشن قدسم شده از جور فلک
بیگنه بسته زندان و گرفتار قفس
آمده روضه فردوس برین مانده بجای
گل سیراب و سمن ساخته از خار و ز خس
نه چو بلبل منم آن سدره نشیمن شهباز
[...]
عشق داریم بدیدار تو ایجان بهوس
نکنم از غم دیدار تو جاویدان بس
مردم دیده عشاق تو را می بینم
روشن است از مه رخسار تو چشم همه کس
عشق دریاست بر او هر دو جهان کف باشد
[...]
شد ز خط لعل تو ایمن ز شبیخون هوس
در شب تار بود شهد مسلم ز مگس
در حرامی است اگر باده نشاطی دارد
دختر رز به حلالی نشود قسمت کس
نفس را غفلت دل باعث جرأت گردد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.