شد ز خط لعل تو ایمن ز شبیخون هوس
در شب تار بود شهد مسلم ز مگس
در حرامی است اگر باده نشاطی دارد
دختر رز به حلالی نشود قسمت کس
نفس را غفلت دل باعث جرأت گردد
دزد را سرمه توفیق بود خواب عسس
از نصیحت دل مغرور نگردد بیدار
رهرو مانده کند خواب به آواز جرس
از هوس سینه عشاق مکدر گردد
صفحه آینه راتیره کند مشق نفس
چه کند زخم زبان با دل عاشق صائب ؟
شعله اندیشه ندارد ز زبان بازی خس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بررسی اثرات عشق و هوس بر دل انسان میپردازد. او میگوید که گاهی عشق و هوس میتوانند انسان را به آرامش برسانند، اما در عین حال میتوانند باعث درد و زحمت نیز شوند. شام تار و شهد به عنوان نمادهای نیکویی و ناپایداری معرفی میشوند. او به رابطه بین هوس و حرامی اشاره میکند و میگوید که اگرچه باده شادی آفرین است، اما در مواردی نمیتواند خوشی واقعی را به ارمغان آورد. همچنین، توجه به توفیق و غفلت نفس به عنوان عواملی که میتوانند انسان را به خطا بیندازند، مطرح میشود و در نهایت به آسیبهای ناشی از زبان و زخمهای عاطفی در عشق اشاره میشود.
هوش مصنوعی: از زیبایی و جذابیت لبهای سرخ تو، در برابر هوسهای ناخواسته احساس امنیت میکنم. در دل شب تار، شیرینیام از مگس بیمضایقه و خالی از خطر است.
هوش مصنوعی: اگر شراب لذتبخش باشد، در ممنوع است، چون هیچکس به دختری که شبیه گل است، به حلال نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: غفلت دل باعث میشود که انسان جرات پیدا کند و مرتکب کارهای نادرست شود؛ مانند دزدی که در خواب و آرامش قرار دارد و در نتیجه نتواند خود را از مجازات و پیگرد فرار کند.
هوش مصنوعی: کسی که دلش فریب خورده باشد، از نصیحتها بهرهای نمیبرد و در مسیر زندگی همچنان به خواب غفلت ادامه میدهد، حتی اگر صداهای زنگ جرس او را بیدار کند.
هوش مصنوعی: هوس و آرزوهای عاشقان باعث میشود که تصویر آینه کدر و تیره شود و نفس آنها را منحرف کند.
هوش مصنوعی: زخم زبان چه تأثیری بر دل عاشق صائب میگذارد؟ شعلهی اندیشه او از بازیهای زبانی نمیسوزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درگه خلق همه زرق و فریبست و هوس
کار درگاه خداوند جهان دارد و بس
هر که او نام کسی یافت ز آن درگه یافت
ای برادر کس او باش و میندیش از کس
بندهٔ خاص ملک باش که با داغ ملک
[...]
بنده خاص ملک باش که با داغ ملک
روزها ایمنی از شحنه و شبها ز عسس
هر که او نام کسی یافت، از این درگه یافت
ای برادر کس او باش و میندیش ز کس
بلبل گلشن قدسم شده از جور فلک
بیگنه بسته زندان و گرفتار قفس
آمده روضه فردوس برین مانده بجای
گل سیراب و سمن ساخته از خار و ز خس
نه چو بلبل منم آن سدره نشیمن شهباز
[...]
عشق داریم بدیدار تو ایجان بهوس
نکنم از غم دیدار تو جاویدان بس
مردم دیده عشاق تو را می بینم
روشن است از مه رخسار تو چشم همه کس
عشق دریاست بر او هر دو جهان کف باشد
[...]
سبب غیبت مهدی ز خرد جستم گفت
فیض این قصه دراز است به قرآن که مپرس!
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.