تا جهاندار، جهاندار جهان خواهد بود
دل ما عاشق آن سرو روان خواهد بود
ما درین دیر مغان بهر نیاز آمده ایم
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
«من ر آنی » و « رألحق » چه سخن می گوید؟
تا تو پیدا نشوی یار نهان خواهد بود
واعظا، قصه تقلید، بمان روز وصال
پیش مستان سخن از عین عیان خواهد بود
تا تو از خلوت عز عازم صحرا نشوی
دل ما نعره زنان، جامه دران خواهد بود
تا نبینم رخ زیبای تو شادان نشوم
سینه پر سوز و دلم پر خفقان خواهد بود
قاسمی سر بفدای تو کند، کاندر وصل
سر ما بر تن ما بار گران خواهد بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا مدار فلک و دور جهان خواهد بود
دل من طالب وصل تو به جان خواهد بود
بر من خسته نظر گر فکنی از سر لطف
اثر همت صاحب نظران خواهد بود
دیده تا بر قد آن سرو روان بگشایم
[...]
تا ز میخانه و مِی نام و نشان خواهد بود
سرِ ما خاکِ رَهِ پیرِ مُغان خواهد بود
حلقهٔ پیرِ مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
بر سرِ تربتِ ما چون گذری همّت خواه
[...]
هرکجا می گذرد دوست، فغان خواهد بود
خاطر اندر پی آن سرو روان خواهد بود
چیست این نور تجلی که جهان را بگرفت؟
اول و عاقبت کار همان خواهد بود
سر ببازم به هوای تو که مسکین توام
[...]
تا زمیخانه و می نام و نشان خواهد بود
سرما خاک ره پیر مغان خواهد بود
تازقطنی و قدک نام و نشان خواهد بود
تنم از شوق شمط جامه دران خواهد بود
برزمینی که در وصندلی رخت نهند
[...]
خاک ره خواست سرم یار و چنان خواهد بود
هرچه او بر سر ما خواست همان خواهد بود
جان من رفتی و چون صورت بیجان برهت
چشم من تا بقیامت نگران خواهد بود
میروی سرو من از دیده و جانی که مراست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.