تا زمیخانه و می نام و نشان خواهد بود
سرما خاک ره پیر مغان خواهد بود
در جواب او
تازقطنی و قدک نام و نشان خواهد بود
تنم از شوق شمط جامه دران خواهد بود
برزمینی که در وصندلی رخت نهند
سالها سجده گه بقچه کشان خواهد بود
حلقه انکله جیب بگوش از ازلست
برهمانیم که بودیم و همان خواهد بود
چشم مدفون چو نهد سربکنار جامه
برخ شاهد کمخا نگران خواهد بود
بعدما و توبسی صوف سفید و سبزی
که لباس تن هر پیرو جوان خواهد بود
بروای دامک شلوار که بردیده تو
راز لنگوته نهانست و نهان خواهد بود
رخت قاری اگر از بقچه یاران باشد
خلعت صوف به دوش دگران خواهد بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و هوای میخانه و عشق و همچنین آثار روحانی و دنیوی آن میپردازد. شاعر از سرما و خاک راه پیشوای مغان میگوید و از شوقی که در دل دارد، اشاره میکند. او به سفر درون و تجربهای اشاره میکند که از طریق جام و می به دست میآید. در نهایت، شاعر بیان میکند که هر چیز همانطور که هست باقی خواهد ماند و ارتباطات انسانی و رازهای نهان در دل همواره وجود خواهد داشت. این اثر، ترکیبی از تصورات عرفانی و دنیوی است که به عشق و زندگی پرداخته است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در این دنیا (میخانه) نام و نشانی از شراب و خوشی وجود داشته باشد، سرما و سردی زندگی در کنار (خاک) پیر (زاهد) همیشه خواهد بود.
هوش مصنوعی: به زودی زیبایی و قامت تو شناخته خواهد شد و به خاطر شوقی که دارم، لباسهایم از تنم جدا خواهد شد.
هوش مصنوعی: بر روی زمینی که سالها بر آن سجده کردهاند و در آن رخت خوابیدهاند، شاید بقچهها (بارها) کشیده شوند و یادگارهای آن سالها باقی بماند.
هوش مصنوعی: این بیت به این مفهوم اشاره دارد که ما از ابتدا به گونهای خاص بودهایم و تا به حال نیز همینطور باقی ماندهایم. مانند حلقهای که از زمانهای دور در گوش ما قرار دارد، ما هیچ تغییری نکردهایم و همانگونه که بودیم، ادامه خواهیم داد.
هوش مصنوعی: وقتی چشمی که درون زمین است، سرش را از زیر لباس کنار بزند، شاهد زیبایی از آنچه هست، نگران خواهد شد.
هوش مصنوعی: بعد از اینکه تو را به او ملحق شدند، لباسی سفید و سبز که نشاندهنده پیروزی جوانان است، بر تن خواهد کرد.
هوش مصنوعی: به دقت به حرکات و رفتار خود توجه کن؛ چراکه در درون تو اسراری وجود دارد که ممکن است از چشم دیگران پنهان بماند و همیشه همینطور خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر لباس قاری از سبد دوستان او باشد، پس نعمت صوفی بر دوش دیگران خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا مدار فلک و دور جهان خواهد بود
دل من طالب وصل تو به جان خواهد بود
بر من خسته نظر گر فکنی از سر لطف
اثر همت صاحب نظران خواهد بود
دیده تا بر قد آن سرو روان بگشایم
[...]
تا ز میخانه و مِی نام و نشان خواهد بود
سرِ ما خاکِ رَهِ پیرِ مُغان خواهد بود
حلقهٔ پیرِ مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
بر سرِ تربتِ ما چون گذری همّت خواه
[...]
تا جهاندار، جهاندار جهان خواهد بود
دل ما عاشق آن سرو روان خواهد بود
ما درین دیر مغان بهر نیاز آمده ایم
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
«من ر آنی » و « رألحق » چه سخن می گوید؟
[...]
تا که رختم ببر جامه بران خواهد بود
از بی وصله دو چشمم نگران خواهد بود
دست ما درازل و دامن یکتائی بود
برهمانیم که بودیم و همان خواهد بود
آفت دور بدستار بزرگان مرساد
[...]
خاک ره خواست سرم یار و چنان خواهد بود
هرچه او بر سر ما خواست همان خواهد بود
جان من رفتی و چون صورت بیجان برهت
چشم من تا بقیامت نگران خواهد بود
میروی سرو من از دیده و جانی که مراست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.