گنجور

 
وفایی مهابادی

شادی من نه به خلد و نه به کوثر باشد

شادی آن جا طرب آن جاست که دلبر باشد

هر که دید آب حیات دهن دوست چو من

بگذرد از دل، اگر خضر پیمبر باشد

جای حیرت بود این خال سیه بر لب یار

کافرم هندو اگر ساقی کوثر باشد

خط سبز تو و زلفین سیه دانی چیست؟

آیت لطف که در شأن دو کافر باشد

دو قیامت نشنیدیم به یک جای، که گفت؟

سرو بالای تو چون در صف محشر باشد

طلعت دلکش جانان و قد دلبر دوست

نوبهاری است که بالای صنوبر باشد

لب تو آب حیات است و تو خود هم خضری

خضر اگر جور کند از چه پیغمبر باشد؟

بوالعجب مانم از این حسن خداداد تو من

مه ندیدم که شکربار و سمن بر باشد

قوس ابروی تو از تیر مرا پاره کند

آفتاب رخ تو از چه دو پیکر باشد؟

گر توئی چشمه ی حیوان، به کف آرم روزی

نستاند ز منت گرچه سکندر باشد

لب تو جان «وفایی» است خوشا در قدمت

جان به لب آرد و قربانی دلبر باشد

 
 
 
کمال‌الدین اسماعیل

ای بزرگی که بر علم تو ظاهر باشد

هر چه مدفون زوایای سرایر باشد

هر زمان کلک تو چون آب فرو می خواند

هر چه بر صفحة اسرار ضمایر باشد

گام بر تارک خورشید گزارد ز شرف

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال‌الدین اسماعیل
صائب تبریزی

قبله زن صفتان آینه زر باشد

مرد را آینه زندان سکندر باشد

از خموشی دهن غنچه پر از زر باشد

صدف از بسته لبی مخزن گوهر باشد

در سپرداری سیمین بدنان آفتهاست

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سیدای نسفی

میل خوبان ز اسیران به توانگر باشد

در چمن غنچه گل را سخن از زر باشد

هر که دارد لب خاموش توانگر باشد

دهن غنچه همه عمر پر از زر باشد

روز و شب در نظر زنده دلان یکرنگ است

[...]

جویای تبریزی

خلعت بی طمعی زیب هنرور باشد

آبرو شمع نهانخانه گوهر باشد

صبح از صدق صفا فیض جهانگیری یافت

هر که دل را کند آیینه سکندر باشد

اینقدر خاک تمنا چه فشانی بر دل؟

[...]

فروغی بسطامی

هر که در عشق چو من عاجز مضطر باشد

جای رحم است بر او گر همه کافر باشد

قاتلی خون مرا ریخت که مقتولش را

باز بر سر هوس ضربت دیگر باشد

گر صبا دم زند از مشک ختن عین خطاست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه