چون عکس رخ دوست در آینه عیان شد
بر عکس رخ خویش نگارم نگران شد
شیرین لب او تا که به گفتار درآمد
عالم همه پر ولوله و شور و فغان شد
چون عزم تماشای جهان کرد ز خلوت
آمد به تماشای جهان جمله جهان شد
هر نقش که او خاست بر آن نقش برآمد
پوشید همان نقش و بدان نقش عیان شد
هم کثرت خود گشت درو واحد خود دید
هم عین همین آمد و هم عین همان شد
جائی همه اسم آمد و جایی همگی رسم
جائی همه جسم آمد و جائی همه جان شد
هم پرده برانداخت ز رخ کرد تجلّی
هم پرده خود گشت و پس پرده نهان شد
ای مغربی آن یار که بی نام و نشان بود
از پرده برون آمد و با نام و نشان شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و تاثیر حضور یک دوست یا محبوب بر جهان و دل شاعر است. زمانی که تصویر دوست در آینه ظاهر میشود، شاعر نسبت به خود نگران میشود. وقتی محبوب سخن میگوید، همه چیز در عالم به هیجان میآید. وقتی که او تصمیم میگیرد جهان را مشاهده کند، خود جهان تبدیل به تماشاگری برای او میشود. هر نشانهای که او ایجاد میکند، به وجود میآید و توجهات را جلب میکند. در این حال، او همگونی و وحدت را در کثرت میبیند و همه چیز را در خود میجوید. شاعر به زیبایی این یار مغربی اشاره میکند که به رغم نامشخص بودن، پس از ظهور، با نام و مشخصات واقعیاش شناخته میشود. در واقع، این شعر به موضوع عشق و تجلی زیبایی الهی و انسانی پرداخته است.
هوش مصنوعی: وقتی تصویر چهره محبوب در آینه نمایان شد، نقاشی من نیز از چهره خود نگران و دلنگران گشت.
هوش مصنوعی: وقتی لب شیرین او به سخن باز شد، همه جا پر از شور و شوق و هیاهو شد.
هوش مصنوعی: وقتی تصمیم گرفت به تماشای جهان برود، از تنهایی خارج شد و به مشاهدهی دنیا پرداخت و در این لحظه تمام جهان را مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: هر تصوری که او ایجاد کرد، به واقعیت تبدیل شد و همان تصویر در جلوهای روشن و آشکار نمایان گشت.
هوش مصنوعی: انسان در میانهی تفاوتها و گوناگونیهای زندگی، به یگانگی و وحدت در وجود خود پی میبرد. او متوجه میشود که در حالی که چیزهای مختلفی وجود دارند، در حقیقت همه به نوعی به یک منبع واحد متصل هستند.
هوش مصنوعی: در جایی نامها و اصطلاحات وجود دارد و در جایی دیگر، همه چیز به شکل ظاهری و جسمی خود یعنی به صورت مادی است. در جایی دیگر، همه موجودات به روح و جان خود میرسند و به بُعد عمیقتری از وجود پی میبرند.
هوش مصنوعی: پرده را کنار زد و زیباییاش را نمایان کرد، سپس خود پرده شد و در پس پرده پنهان گردید.
هوش مصنوعی: ای دلبرگزیدهام! آن محبوبی که در غربت و ناشناسی به سر میبرد، اکنون از پشت پردهها بیرون آمده و هویت و نامی پیدا کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر چرخ سحرگاه یکی ماه عیان شد
از چرخ فرود آمد و در ما نگران شد
چون باز که برباید مرغی به گه صید
بربود مرا آن مه و بر چرخ دوان شد
در خود چو نظر کردم خود را بندیدم
[...]
آباد نشد دل که خراب پسران شد
حسن پسران آفت صاحب نظران شد
بس دانه دلها که ز تن برد به تاراج
آن مور که بر گرد لب ساده دلان شد
افسرده جمال خط خوبان چه شناسد؟
[...]
باد سحر از بوی تو دم زد، همه جان شد
آب خضر از لعل تو جان یافت، روان شد
بی بوی خوشت بر دل من باد بهاری
حقا که بسی سردتر از باد خزان شد
خاک از نفس باد صبا بوی خوشت یافت
[...]
باز آی که خون جگر از دیده روان شد
دریاب که جانم به جمالت نگران شد
دل در طلبت نعره زنان جامه دران شد
از وصل تو قانع به خیالی نتوان شد
آیینه سبب گشت که روی تو عیان شد
روی تو سبب بود که آیینه نهان شد
از شرم رخت گشت نهان آینه، آری
چون حسن ترا دید که مشهور جهان شد
یک لمعه ز رخسار تو ناگاه درخشید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.