ساقی باقی که جانم مست اوست
باده در داد کان بیرنگ و بوست
بی دهن جان باده را در کشید
کاو منزه از خم و جام و سبوست
نور می در جان و در دل کار کرد
نار وی در استخوان و مغز و پوست
دیدم از مستی چو مستی را قفا
عالمی را بی قفا دیدم که روست
چون حجاب ما یقین شد مرتفع
هردو عالم را بکل دیدم که اوست
مهر بکد آنرا که ذره خواندمی
بحر بود آنرا که می گفتم جوست
زشت و نیکو می نمود اما نبود
هر کرا من گفتمی زشت و نکوست
هر کرا دشمن همی پنداشتم
آخرالامرش چو دیدم بود دوست
مغربی چون اختلافی نیست هیچ
رو زبان درکش چه جای گفتگوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حالت مستی و عشق به معشوق سخن میگوید. او بادهای بیرنگ و بو مینوشد که جان او را پر میکند و این تجربه را فراتر از هنجارهای دنیوی مانند خم، جام و سبو میداند. شاعر به نور و شعف ناشی از این حالت اشاره میکند که در جان و دل او تأثیر میگذارد. او در حالتی از مستی به نگاهی عمیقتر به جهان میرسد و درمییابد که هر آنچه زشت و نیکو تلقی میشود، در واقع یکسان است و در نهایت همه چیز به یک حقیقت واحد برمیگردد. او به این نتیجه میرسد که اختلافات وجودی غیر واقعی هستند و در اصل، همه چیز در هم تنیده و متصل است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، که جانم به عشق تو مست است، بادهای به من بده که نه رنگ دارد و نه بو.
هوش مصنوعی: بیسخن، روح هموارهً خوشنوشی را احساس کرد که از هر نوع نوشیدنی و ظرفی پاک و بینقص است.
هوش مصنوعی: نور در جان و دل انسان اثر میگذارد، همانطور که آتش در استخوان، مغز و پوست نفوذ میکند.
هوش مصنوعی: در حالت نشئگی، وقتی به دور و برم نگاه کردم، دنیایی را دیدم که هیچ مرزی یا خط و جدایی ندارد و همه چیز در هم آمیخته شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که حجاب و موانع از بین رفت و به حقیقت پی بردم، توانستم به طور کامل هر دو جهان را ببینم و درک کنم که تنها حقیقت وجود دارد.
هوش مصنوعی: دوست داشتهام آن چیزی را که به عنوان ذره میشناختم و حالا میفهمم که در واقع همان دریا بوده است، و آنچه را که من به عنوان جو میگفتم، در حقیقت عمیقتر و وسیعتر از آن بوده که تصور میکردم.
هوش مصنوعی: ظاهر برخی افراد ممکن است خوب یا بد به نظر برسد، اما در واقعیت اینطور نیست. من به هر کسی که میگویم، به نظر من، او هم زیباست و هم زشت.
هوش مصنوعی: هر کسی را که دشمن میپنداشتم، در نهایت متوجه شدم که او در واقع دوست من است.
هوش مصنوعی: جایی که تفاوتی وجود ندارد، نیازی به بحث و گفتگو نیست و بهتر است که بیجهت چیزی را مطرح نکنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواه دشمن گیر اینجا خواه دوست
جمله را گردن به زیر بار اوست
هر که بیباکی کند در راه دوست
رهزن مردان شد و نامرد اوست
دشمنی خود کار چرخ تند خوست
هرگز از دشمن نیاید بوی دوست
آنچه نگذارد تو را جز سوی دوست
مغز دانش آن بود بگذر ز پوست
یا رب آن ماه است یا رخسار دوست
یا رب آن سرو است یا بالای اوست
بعد ازین جان من و سودای او
گر برآید بر من از عشقش نکوست
وه! که باد صبح جانم تازه کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.