صنما چرا نقاب از رخ خود نمیگشائی
زکه رخ نهفته داری زچه رو نمینمائی
برخت چو کس نگاهی نفکند غیر دیده
چه شوی نهان ز دیده که ت عین دیده بانی
چو دل از منی و مائی نگذشت شد عیانش
که توئی و اوئی و توئی من و مائی
بههزار دیده خواهم که نظر کنم برویت
بههزار کسوت ایجان چو تو هر زمان برآیی
رخ اگر چنین نمائی همه وقت عاشقان را
عجب ار نداندت کس که او از کجایی
تو اگرچه بس عیانی ز ره صفت ولیکن
ز همه جهان جهانی بحجاب کبریائی
نشود کسی عراقی به حقایق عراقی
نشود کسی سنائی به معارف سنائی
مشنو حدیث آنکس که بهعشوه گفت با تو
پسرا ره قلندر سزد ار بمن نمایی
پسرا اگر هوای سر کوی دوست داری
مگذار مغربی را مگزین ازو جدائی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از معشوق میخواهد که نقاب از چهرهاش بردارد و خود را نشان دهد. او به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و تاکید دارد که در دل عاشقانهاش، معشوقی را نمیتواند پنهان کند. شاعر میگوید که حتی با هزار چشم، دلش میخواهد به چهره معشوق نگاه کند و در زیبایی او غرق شود. در عین حال، اشاره میکند که با وجود اینکه معشوق آشکار است، اما به دلیل عرش کبریاییاش، هیچکس ظرفیت درک کامل او را ندارد. نهایتا، شاعر به عشق و دوستی اشاره میکند و ناامیدی از جدایی از معشوق خود را بیان میکند.
هوش مصنوعی: ای معشوق چرا از چهرهات پرده برنمیداری؟ از چه چیزی میهراسی که آشکار نمیشوی و به ما نمینمایانی؟
هوش مصنوعی: زمانی که کسی به تو توجهی نکند و جز چشمان خودت کسی به تو نگاه نکند، چگونه میتوانی از دیدگان پنهان بمانی، در حالی که خودت میبینی؟
هوش مصنوعی: وقتی دل از من و از تو جدا نمیشود، حقیقت روشن میشود که تو من هستی و من تو هستم و ما نیز یکی هستیم.
هوش مصنوعی: من با هزار چشم به چهرهات نگاه میکنم، چون تو هر بار که جلو میآمدی، با هزار نوع لباس زیبا و جذاب میآیی.
هوش مصنوعی: اگر چنین چهرهای از خود نشان دهی، همیشه عاشقان را شگفتزده خواهد کرد؛ اما اگر کسی نداند که تو از کجا آمدهای، جای تعجب نیست.
هوش مصنوعی: اگرچه تو از نظر صفت بسیار واضح و نمایانی، اما در واقع در تمام جهان، تحت پوشش عظمت الهی قرار داری.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند به عمق و حقیقت یک شیء یا موضوع خاص مثل یک عراقی برسد و همینطور هیچ شخصی نمیتواند به دانش و بینش عمیق سنایی دست پیدا کند.
هوش مصنوعی: به حرف کسی گوش نده که با ناز و کرشمه میگوید با تو هستم، زیرا اگر راه زندگی آرام و خوشی را به من نشان دهی، زندگی سرگردانان هم برای تو مناسب است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به خاطر کسی که دوستش داری، در نزدیکی او بگذرانی، هرگز از او دور نشو و تنهایش نگذار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صفت خدای داری چو به سینهای درآیی
لمعان طور سینا تو ز سینه وانمایی
صفت چراغ داری چو به خانه شب درآیی
همه خانه نور گیرد ز فروغ روشنایی
صفت شراب داری تو به مجلسی که باشی
[...]
چو بگشت کویت آیم به بهانه رخ بپوشی
چو روم ملول از آن در، ز در، دگر در آیی
گرهی ززلف بگشا و بکش زرخ نقابی
بنمای در دل شب بخلایق آفتابی
دو جهان حجاب نبود بمیان ما و معشوق
تو گمان کنی رقیبا که میان ما حجابی
نه خوی است برفشانده بعذار آتشینت
[...]
ملک الملوک فضلم به فضیلت معانی
ز من و زمان گرفته به مثال آسمانی
نفس بلند صوتم جرس بلند صیتم
قلمِ جهان نوردم علم جهان ستانی
سر همتم رسیده به کلاه کیقبادی
[...]
حور:
نه به باده میل داری نه به من نظر گشائی
عجب اینکه تو ندانی ره و رسم آشنائی
همه ساز جستجوئی همه سوز آرزوئی
نفسی که میگدازی غزلی که می سرائی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.