لبیبی
»
ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
»
شمارهٔ ۵۸ - به شاهد لغت غرشیده، بمعنی خشم آلوده
چو غرشیده گشتی ز کین و ستیز
گرفتی ازو دیو راه گریز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بدین اندرون سال پنجاه نیز
بخورد و بورزید و بخشید چیز
شب تیره و زخم شمشیر تیز
ازین صعب تر چون بود رستخیز
مدان از ستاره بی او هیچ چیز
نه از چرخ و نز چارگوهر به نیز
اگر خود بیایی به دشت ستیز
کنم پیکرت را روان ریزریز
تو ای تن برامش میا و مرو
تو ای سر به شادی مخسب و مخیز
تو ای دل دژم باش و هموار باش
تو ای دیده خون ریز و پیوسته ریز
نبینید پیری که جان مرا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.