گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کوهی

دلم از درد تو فریاد برآورد که آه

شده از حال دلم جمله ی ذرات گواه

تا سگ کوی تو بر دیده ما پای نهد

خاک گشتیم و فتادیم از این رو در راه

گفتم ای جان جهان جز تو ندارم در دل

گفت مائیم چوجان در دلت الله الله

تا ز خورشید رخش دیده ما روشن شد

روی او بود بهر ذره چو کردیم نگاه

بر در غیر خدا کوهی دیوانه نرفت

دارد از حضرت سلطان جهان شی الله