گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

قصیده شماره ۱: خوش خلعتی است جسم ولی استوار نیست - خوش حالتی است عمر ولی پایدار نیست

قصیده شماره ۲ - قصیده: مرد همه جا سر کار به - شخص معطل خجل وخوار به

قصیده شماره ۳ - قصیده دریای ابرار «این تلخ می که هست دل مرده را حیات زهر است در دهان حریفان بد فعال»: کوس شه خالی و بانک غلغلش درد سر است - هر که قانع شد به خشک و تر شه بحر و بر است

قصیده شماره ۴ - زمان ارکان هر دو بار باز هم روبرو شدند و از هر دو جانب شاعران قصیده‌ها سرودند قصیده معروف امیر خسرو شاید در همین مجالس قرائت شده باشد:: زهی ملک خوش چون دو سلطان یکی شد - زهی عهد خوش چون دو پیمان یکی شد

قصیده شماره ۵ - امیر خسرو نزد سلطان کیقباد رسید قصیده مدحیه را شاید درین ایام به وی تقدیم داشته باشد:: منت ایزد را که شه بر تخت سلطانی نشست - در دماغ سلطنت باد سلیمانی نشست

قصیده شماره ۶ - اشعار حاوی و قایع تاریخی از قران السعدین (حاوی مجمل کتاب ) مجموع عنوان‌های فصول مثنوی و قران السعدین که ضمنا فهرست مندرجات کتاب میباشد نیز بذات خود یک قصیده مستقل میشود و آنرا در اینجا میریم :: شکر گویم که به توفیق خداوند جهان - بر سر نامه ز توحید نوشتم عنوان

sunny dark_mode