ز ما ای صبا با محمد رسان
خدا را درودی که او را سزاست
بگو با درود آنگهش در نهفت
که ای ساز معنی ز طبع تو راست
گرفتم که باشد ترا صد گرفت
بهر یک غزل کاختراعی مراست
نه آخر غریب دیار تواند
ترا با غریبان خصومت چراست
ز بیداد تست اینهمه بر غریب
که شعر من آواره شهرهاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به رنج اندر آری تنت را رواست
که خود رنج بردن به دانش سزاست
هنوز آلت عقد ناکرده راست
که از هر سویی غلغل و نعره خاست
بلی، بیگمان این جهان چون گیاست
جز این مردمان را گمانی خطاست
ازیرا که همچون گیا در جهان
رونده است همواره بیشی و کاست
اگر هرچه بفزاید و کم شود
[...]
نه جایی تهی گفتن از وی رواست
نه دیدار کردن توان کو کجاست
بهنام نکو گر بمیرم رواست
مرا نام باید که تن مرگ راست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.