ای حریم کعبه دل کوی تو
قبلفندان مقبل روی تو
گوشه گیران کرده در محرابها
همچو چشمت مستی از ابروی تو
پارسا چندین نگبر در دماغ
کی تواند کی شنیدن بوی تو
گر کنم وصف دهانت سالها
کرده ام وصف سر یک موی تو
خواب چشمان تو دارند از چه روی
سر نهد زلف تو بر زانوی تو
دلکش است آن زلف و آن قلا بهاست
آنکه ما را می کشد دل سوی تو
گرچه گم شد بر سر کویت کمال
یافتم بازش بجست و جوی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و زیبایی معشوق خود اشاره میکند و از او به عنوان حریمی مقدس یاد میکند. او ابراز میکند که دلش در جستجوی معشوق است و هر گوشهای از وجود او جذاب و دلنشین است. شاعر به توصیف زیباییهای چهره و موی معشوق پرداخته و نشان میدهد که این جذابیت او را به مادی بودن و عشق عمیقتری وا میدارد. در نهایت، شاعر بر این نکته تأکید میکند که علیرغم این که کمال او در این دنیا گم شده، اما هنوز هم او را جستجو میکند و دلش به سوی او میکشد.
هوش مصنوعی: ای حریم کعبه دل، مکان تو پناهگاه و آرامش من است و من همچون زائران به سوی تو میآیم.
هوش مصنوعی: افرادی که به انزوا رفتهاند و در مکانهای مقدس نشستهاند، به مانند چشمان تو در مستی و شوقی عمیق به سر میبرند. ابروی تو میتواند به گونهای آنان را مدهوش کند.
هوش مصنوعی: انسان پارسا و پرهیزکار، در چه لحظهای خواهد توانست بوی تو را درک کند؟
هوش مصنوعی: اگر بخواهم دهانت را وصف کنم، سال ها وقت گذاشتهام تا فقط یک موی تو را توصیف کنم.
هوش مصنوعی: خواب چشمانت به چه دلیلی بر زانویت سر میگذارد، در حالی که زلفت بر آن قرار گرفته است؟
هوش مصنوعی: موهای درهم و زیبای تو جذاب و دلرباست، و آن چیزی که ما را به سمت تو میکشد، فقط محبت و عشق توست.
هوش مصنوعی: هرچند که در مسیر تو گم شدم، اما در این گمشدگی به رشد و کمال رسیدم و دوباره به جستجوی تو پرداختم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ببرده آب آتش روی تو
عالمی در آتشند از خوی تو
مشک و می را رنگ و مقداری نماند
ای نه مشک و می چو روی و موی تو
چشمکانت جاودانند ای صنم
[...]
ترک من ای من سگ هندوی تو
دورم از روی تو دور از روی تو
بر لب و چشمت نهادم دین و دل
هر دو بر طاق خم ابروی تو
من به گردت کی رسم چون باد را
[...]
ای شب تاری غلام موی تو
روز روشن پیشکار روی تو
چاکر روز و شبم تا روز و شب
نایبند از روی تو وز موی تو
بنده موی تو دلهای جهان
[...]
پشت پایی زد خرد را روی تو
رنگ هستی داد جان را بوی تو
گشته چون من کشتهای زنار دار
جان عیسی در صلیب موی تو
از پی خونریز جان خاکیان
[...]
ای جهانی پشت گرم از روی تو
میل جان از هر دو عالم سوی تو
صد هزاران آدمی را ره بزد
مردم آن نرگس جادوی تو
لاابالیوار خوش بر خاک ریخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.