شمارهٔ ۵۳۴
ورق روی تو عشاق نکو می خوانند
چون رسد کار به زلفت همه در میمانند
صورنت صاحب معنی ز ملک به دانست
لیکن اهل نظرته بهتر ازین میدانند
ساعد و دست نوام بیم نمایند به نیغ
نشته را این همه از آب چه می ترسانند
رفتی و ماند خیال دهنت با دل تنگ
چرا ندارند اثری هر دو بهم می مانند
می کنم پیش رقیبان بقدت نسبت تی
تا چو آنی بسر و چشم منت بنشانند
اشک را خاک درت سایل بیحاصل خواند
هر که شد راندهٔ درگاه چنینش خوانند
چند پوشی ز کسان راز دل و دیده کمال
کین دو چون امر محال است که پنهان مانند
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...