گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کمال خجندی

کدام سر که ندارد دماغ سودایی

کدام دل که بود خالی از تمنایی

کجاست پای روانی کدام دست و دل است

نیست بسته به زنجیر زلف زیبایی

مکن ملامتم ای مدعی در این دعوی

هست در سر هر کس به قدر سودایی

چو صبح اگر نفسی می‌زنم ز مهر مهیست

بود هر آینه این دم زدن هم از جایی

بیا و سرو قد خویش عرضه کن بر ما

همچو سرو قدت نیست مجلس‌آرایی

حدیث سرو چمن با قدت نباید راست

که پیش او نتوان گفت زیر و بالایی

چنان ربوده حسن تو شد وجود کمال

که هیچگونه ندارد به خویش پروایی