ای خوشه چین سنبل پرچینت سنبله
وی بر قمر ز عنبر تر بسته سلسله
وی تیر چشم مست تو پیوسته در کمان
وی آفتاب روی تو طالع ز سنبله
بازار لاله بشکن و مقدار گل ببر
بر لاله زن گلاله و بر گل فکن کله
در ده شراب روشن و در تیره شب مرا
از عکس جام باده بر افروز مشعله
فصل بهار و موسم نوروز خوش بُود
در سر نوای بلبل و در دست بلبله
گُل جامه چاک کرده و نرگس فتاده مست
وز عندلیب در چمن افتاده غلغله
در وادی فراق چو خواجو قدم زند
از خون دل گیاش بروید ز مرحله
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای بهار و عشق میپردازد. شاعر به خوشهچینی سنبل و زیباییهای آن اشاره کرده و از زیباییهای معشوقهاش صحبت میکند. او همچنین به لالهها و گلها اشاره کرده و میخواهد در این فصل خوش، نوشیدنی شیرینی بنوشد و از شادی و زیباییهای طبیعت لذت ببرد. دلتنگی و فراق نیز به عنوان بخشی از تجربه انسانی در این شعر مطرح شده که نشاندهنده احساس عمیق شاعر نسبت به عشق و جدایی است.
هوش مصنوعی: ای خوشهچین، گل سنبل را بزن، تازگی و لطافت حسی همچون عطر عنبر به تو میبخشد و این زیبایی به گرد قمر تابان و درخشان وابسته است.
هوش مصنوعی: چشمهای زیبا و جذاب تو همیشه مانند تیری در کمان آمادهاند و چهره درخشان و تابناک تو همواره در اوج شکوه و زیبایی قرار دارد.
هوش مصنوعی: تجارت لاله را رونق بده و هر مقدار که میخواهی گل ببَر. برای لالهها رنگی زیبا بزن و سر گلها را بیارای.
هوش مصنوعی: در دهکده، شرابی شفاف وجود دارد و در شب تاریک، از تصویر جام باده بر افروز شعلهای روشن کن.
هوش مصنوعی: فصل بهار و زمان نوروز زمان خوشی و سرزندگی است، جایی که بلبلان آواز زیبایی سر میدهند و در دستان بلبله، نماد زیبایی و شادابی، قرار دارد.
هوش مصنوعی: گلها لباس خود را از غم پاره کردهاند و نرگسها به حال مستی در افتادهاند. صدای شاداب بلبل در باغ طنینانداز شده است.
هوش مصنوعی: در مسیر جدایی، وقتی خواجو گام برمیدارد، از دل خونینش گلها سر برمیآورند و به مرحلهای جدید میرسند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عمر خویش کرده به بیهودگی یله
خشنود بندگان و خداوند با گله
ای خویشتن به جامهٔ نیکو فریفته
وندر زیان همیشه تو را بانگ و مشغله
زان جامه یاد کن که بپوشی به روز مرگ
[...]
ای نیزه تو گوی و دل دشمن انگله
خصم تو روبهست و حسام تو بنگله
با خوی تو نه مشک بکار و نه غالیه
با روی تو نه شمع بکار و نه مشعله
شیرین حدیث شاهی و شیرین مناظره
[...]
ای در دعای جان تو اجرام یک زبان
وی در هوای مهر تو خورشید یک دله
در ظلمت حوادث عقل از برای خلق
افروخته ز رای تو صد گونه مشعله
از کوی آرزو بدر خانۀ کرم
[...]
دارم ز جورت ایصنم عنبرین کله
صد گونه در صمیم سویدای دل گله
شایسته نیست از تو که با آنچنان جمال
با مات هست بسته طریق مجامله
شایسته نیست از تو که با آنچنان جمال
[...]
ای رهروان بادیه پیمای چرخ را
رکن بساط مجلس اعلات مرحله
قدر ترا که دانه و دام از معالیست
طاوس گلشن فلک افتاده در تله
خیاط چرخ ساخته از جرم ماه و مهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.