سپیده دم که صبا بر چمن گذر می کرد
دل مرا ز گلستان جان خبر می کرد
چو غنچه از لب آن سیمبر سخن می گفت
دهان غنچه پر از خرده های زر می کرد
اگر ز نرگس مستش چمن نشان می داد
دلم بدیده ی حسرت درو نظر می کرد
تذرو جان من از آشیان برون می شد
چو گوش بر سخن بلبل سحر می کرد
شکوفه بهر تماشای باغ عارض دوست
سر از دریچه ی چوبین شاخ بر می کرد
کمان ابروی آن که چو یاد میکردم
خدنگ آه من از آسمان گذر می کرد
فلک بیاد تن سیمگون مهرویان
درست روی من از مهر دل چو زر می کرد
سحر که شاهد خاور نقاب بر می داشت
حدیث روی تو ناهید با قمر می کرد
ز شوق لعل تو هر لحظه مردم چشمم
لب پیاله بخوناب دیده تر می کرد
دبیر از آن لب شیرین حکایتی می راند
دهان تنگ قلم را پر از شکر می کرد
روان خسته ی خواجو ز شهر بند وجود
بعزم ملک عدم دمبدم سفر می کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است توصیفی از زیباییهای طبیعی و عشق. شاعر به وصف صبحگاه میپردازد که چگونه نسیم به چمن میگذرد و دل او را از گلستان زندگی خبر میکند. او به تشبیه غنچه و بلبل، آرزوهایش را درباره معشوقهاش بیان میکند و به زیباییهای او همچون ابرو و لب اشاره میکند. جذب زیبایی معشوق و حسرت برای دیدار او، روح شاعر را به پرواز در میآورد و او را به سفر به عالم عدم وادار میکند. در نهایت، شعر حالتی احساسی و عاطفی را به تصویر میکشد و عشق و زیبایی را در هم میآمیزد.
هوش مصنوعی: در صبح زود، زمانی که نسیم صبحگاهی بر چمن عبور میکرد، دل من از زیبایی گلستان و جانم آگاهی پیدا میکرد.
هوش مصنوعی: زبان آن دختر زیبا به شیرینی و لطافت گل غنچه است، و وقتی که صحبت میکند، انگار دهانش پر از دانههای طلا میشود.
هوش مصنوعی: اگر چمن به زیبایی نرگس دربارهاش چیزی میگفت، دل من با حسرت به آن نگاه میکرد.
هوش مصنوعی: جان من از خانه خارج میشد وقتی که به آواز بلبل در صبح گوش میدادم.
هوش مصنوعی: شکوفهها برای زیبایی باغ، از میان شاخ و برگ درختان به تماشا آمدهاند و چهره دوست را از پشت دریچهای چوبی به تصویر میکشند.
هوش مصنوعی: ابروان او به قدری زیبا و تاثیرگذار است که وقتی به یادش میافتم، حسرت و آه من به آسمان میرسد.
هوش مصنوعی: آسمان به یاد زیباییهای دختران با موهای نقرهای، به طور خاص بر من میتابد، در حالی که محبتشان مانند طلا در دل من میدرخشد.
هوش مصنوعی: در صبح هنگام، وقتی که آفتاب با زیبایی خود نمایان میشد، داستان زیبایی تو مانند داستان ناهید و ماه به تصویر کشیده میشد.
هوش مصنوعی: از شوق و عشق به لعل زیبای تو، هر لحظه جانم از چشمم میرهید و لب پیاله را با اشکهای چکیدنی پر میکرد.
هوش مصنوعی: نویسنده با زبانی شیرین و زیبا داستانی را روایت میکند و با به کار بردن کلمات دلنشین، نوشتهاش را به بهترین شکل ممکن تزئین میکند.
هوش مصنوعی: خواجو که روحش خسته و نگران است، به دلیل زندگی در دنیای مادی و محدودیتهای آن، با هدف رسیدن به انجامی برتر و آزادتر، مرتب در حال سفر و جستجوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صفایی از سر کوی تو کی سفر میکرد
اگر فراقش از این ماجرا خبر میکرد
گرفت دامنش آخر ز شومبختیها
همان قضیه که عمری از آن حذر میکرد
قدم به در ننهادی ز آستان شهود
[...]
به هر شهید که در آن زمین گذر میکرد
ز گریه خاک عزا دمبدم بسر میکرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.