اگر آن ماه مهربان گردد
غم دل غمگسار جان گردد
آنک چون نامش آورم بزبان
همه اجزای من زبان گردد
ور کنم یاد ناوک چشمش
مو بر اعضای من سنان گردد
چون کنم نقش ابرویش بر دل
قد چون تیر من کمان گردد
مه ز شرم جمال او هر ماه
در حجاب عدم نهان گردد
یا رب این آسیاب دولابی
چند بر خون عاشقان گردد
چون دلم با غم تو گوید راز
در میان خامه ترجمان گردد
از لبت هر که او نشان پرسد
چون دهان تو بی نشان گردد
چون ز لعلت سخن کند خواجو
شکر از منطقش روان گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلش ار گه گهی گران گردد
در سر او همیشه آن گردد
گیرم از مویها زبان گردد
هر زبان صد هزار جان گردد
هر که همرنگ آسمان گردد
آفتابش به قرص خوان گردد
گاه باشد که عشق جان گردد
گاه در جان جان نهان گردد
سقر از حکم او ج نان گردد
ز امر او خار گلستان گردد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.