تا ترا برگ ما نخواهد بود
کار ما را نوا نخواهد بود
از دهانت چنین که می بینم
کام جانم روا نخواهد بود
چین زلف ترا اگر به مثل
مشک خوانم خطا نخواهد بود
سر پیوند آرزومندان
خواهدت بود یا نخواهد بود
می صافی بده که صوفی را
هیچ بی می صفا نخواهد بود
آنکه بیگانه دارد از خویشم
با کسی آشنا نخواهد بود
چند رانیم اشک در عقبش
کالتفاتش به ما نخواهد بود
سخن یار اگر بود دشنام
ورد ما جز دعا نخواهد بود
ماجرائی که اشک می راند
به از آن ماجرا نخواهد بود
خیز خواجو که هیچ سلطانرا
غم کار گدا نخواهد بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وابستگی و عشق شدید خود به محبوبش اشاره میکند و میگوید که بدون وجود او، هیچ لذتی در زندگی نخواهد بود. او به زیبایی و جذابیت محبوبش میبالد و میگوید که اگر زلفش را به موهای مشکین تشبیه کند، خطایی نکرده است. همچنین، شاعر بیان میکند که هیچ صوفیای بدون می و عشق نمیتواند خوشحال باشد و کسی که از او دور است، نمیتواند به کسی دیگر نزدیک شود. او همچنین به بیفایده بودن اشکریزی برای کسی که توجهی به او ندارد، اشاره میکند. در نهایت، شاعر از غم و اندوهی که در دل دارد صحبت میکند و بر این باور است که درد و رنج عشق او را برتر میکند. او تأکید میکند که هیچ سلطانی درد و رنج فقرا را درک نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو به ما نپیوستهای، کار ما رونق نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: از حرفهایی که از دهانت میشنوم، به نظرم نمیرسد که دل من بتواند آن را بپذیرد و آرامش پیدا کند.
هوش مصنوعی: اگر زلفهای تو را مانند مشک توصیف کنم، اشتباهی نداشتهام.
هوش مصنوعی: آیا سرنوشت تو به آرزوهای دیگران وابسته است یا نه؟
هوش مصنوعی: به من شراب خالص بده، زیرا هیچ چیز دیگری نمیتواند روح صوفی را پاک و سرشار کند.
هوش مصنوعی: کسی که با خودیهایش بیگانه است، نمیتواند با دیگران ارتباطی دوستانه و صمیمی برقرار کند.
هوش مصنوعی: ما هرچقدر هم که اشک بریزیم، غم و اندوه او بر ما تأثیری نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: اگر از زبان محبوبمان ناسزا بشنویم، جز دعا کردن چیزی دیگر نخواهیم گفت.
هوش مصنوعی: هیچ داستانی قابل مقایسه با آنچه که اشک و احساس را میسازد، نخواهد بود.
هوش مصنوعی: برخیز خواجو، زیرا هیچ سلطانی نگران اوضاع و مشکلات افراد فقیر نخواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درد ما را دوا نخواهد بود
کامم از لب روا نخواهد بود
نازنینا خیال طلعت تو
از دو چشمم جدا نخواهد بود
حال ما پیش تو که عرضه دهد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.