اهل بغداد را زنان بینی
طبقات طبقزنان بینی
هاون سیم زعفران سایان
فارغ از دستهٔ گران بینی
زعفران سای گشته هاونها
تنگ چون تنگ زعفران بینی
حقههای بلور سیمافشان
هر دو هفته عقیقدان بینی
غار سیمین و سبزه پیرامن
در برش چشمهٔ روان بینی
ماده بر ماده اوفتان دو به دو
همچو جوزا و فرقدان بینی
چار بالش چو نقره از پس و پیش
دو رِفاده ز پرنیان بینی
چون طبق بر طبق زنند افغان
در طبقهای آسمان بینی
کوسکوبی است این نه کُسکوبی
که همه عالمش فغان بینی
ای برادر بیا و جلدی کن
جلْق میزن چو آنچنان بینی
آب کیرینه رفت و رونق کیر
تا علمشان بدین نشان بینی
بس کن این هزل چیست خاقانی
که ز هزل آفت روان بینی
گر به نقش زنان فرود آئی
همچو نقش زنان زیان بینی