گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خاقانی

ای جفت دل من از تو فردم

وی راحت جان ز تو به دردم

تا با دل و جان من تو جفتی

من از دل و جان خویش فردم

رنجی که من از پی تو دیدم

دردی که من از غم تو خوردم

بر کوه بیازمای یکبار

تا بشناسی که من چه کردم

من شاخ وفا و مردمی را

کی چون تو شکسته بیخ نردم

داو دل و جان نهم به عشقت

در شدره اوفتاد نردم

ای سرو سهی که در فراقت

چون زرین نال زار و زردم

بیجاده اشارت در تو

رخسار چو کهربای زردم

با لشکر هجر تو همه سال

ز امید وصال در نبردم

با آتش و آب دیده و دل

گرد در تو چو باد گردم

بر رهگذر بلاست وصلت

در رهگذر بلا نبردم

عشق تو به جان خویش دادم

تا عمر به سر شود به دردم

خاقانی بیاموزد در عشق

بسیار خیال گرم و سردم

 
 
 
عطار

ای عشق تو پیشوای دردم

وی درد تو هر زمان و هر دم

آیینهٔ عارضت سیه شد

کز حد بگذشت آه سردم

یک لحظه بر من آی آخر

[...]

مولانا

دانی کامروز از چه زردم

ای تو همه شب حریف نردم

در نرد دل از تو متهم شد

کو مهره ربود از نبردم

گفتم که دلا بیار مهره

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سعدی

ای داروی دلپذیر دردم

اقرار به بندگیت کردم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه