دانی کامروز از چه زردم
ای تو همه شب حریف نردم
در نرد دل از تو متهم شد
کو مهره ربود از نبردم
گفتم که دلا بیار مهره
کز رفتن مهره من به دردم
بگشاد دلم بغل که می جو
گر هست بیاب من نخوردم
دیوانه شدم ز درد مهره
دل را همه شب شکنجه کردم
می گفت بلی و گاه نی نی
گه عشوه بداد گرم و سردم
گفتم که تو بردهای یقین است
من از تو به عشوه برنگردم
دل گفت چگونه دزد باشم
من خازن چرخ لاژوردم
زین دمدمه از خرم بیفکند
دریافت که من سلیم مردم
خر رفت و رسن ببرد و دل گفت
من در پی گرد او چه گردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و اندوهی که به خاطر عشق و جدایی احساس میکند، سخن میگوید. او میگوید که در بازی عشق، ناخواسته متهم شده و مهره عشقش را از دست داده است. به دلش میگوید که مهره را بیاورد تا از درد جدایی رهایی یابد. عشقش او را دیوانه کرده و شبها را در عذاب سپری میکند. شاعر در گفتگو با دلش، از عشق و شکنجههایی که از طرف معشوق میبیند، سخن میگوید. دلش نمیتواند قبول کند که دزد باشد، بلکه خود را خازن عشق میداند. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که نمیتواند دنبال عشق گمشدهاش برود و به رنج خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: میدانی چرا امروز حال من خوب نیست؟ چون تمام شب را در بازی و سرگرمی گذراندم.
هوش مصنوعی: در بازی عشق، تو باعث متهم شدن من شدی، کسی که مهرهام را در نبردی به سرقت برد.
هوش مصنوعی: گفتم ای دل، بیار مهرهای که با رفتن مهره من، دیگر هیچ کمکی به درد و رنج من نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: دلم باز شد و به آغوش میروم، اگر خوشی است، بیاب! من نخوردم.
هوش مصنوعی: عشق و درد چنان مرا آزار داد که شبها را در عذاب و رنج گذراندم و مدام به دل خود زخم زدم.
هوش مصنوعی: او sometimes با صحبتهایش تأیید میکرد و گاهی هم نه. بعضی اوقات با ناز و اداهایی که داشت، حال و هوای من را تحت تأثیر قرار میداد و باعث دگرگونی احساساتم میشد.
هوش مصنوعی: من به تو گفتم که مطمئن هستم تو دل مرا ربودهای و از تو با هیچ ناز و کرشمهای برنمیگردم.
هوش مصنوعی: دل میگوید چگونه میتوانم به دزدی بگرایم در حالی که من نگهبان آسمان آبی هستم؟
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که فردی با حالتی شاداب و خرم به وضعیت خود توجه میکند و متوجه میشود که انسان خوبی است، با صفات نیک و سالم. این احساس رضایت و خودآگاهی باعث میشود تا از شرایط و محیط پیرامونش آگاهی یابد و درک بهتری از خودش پیدا کند.
هوش مصنوعی: خر رفت و بارش را برد و دل به خود گفت: من چرا باید به دنبال او بگردم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای جفت دل من از تو فردم
وی راحت جان ز تو به دردم
تا با دل و جان من تو جفتی
من از دل و جان خویش فردم
رنجی که من از پی تو دیدم
[...]
از حال به حال اگر بگردم
هم بر رق اولین نوردم
ای عشق تو پیشوای دردم
وی درد تو هر زمان و هر دم
آیینهٔ عارضت سیه شد
کز حد بگذشت آه سردم
یک لحظه بر من آی آخر
[...]
من دوش به تازه عهد کردم
سوگند به جان تو بخوردم
کز روی تو چشم برندارم
گر تیغ زنی ز تو نگردم
درمان ز کسی دگر نجویم
[...]
ای داروی دلپذیر دردم
اقرار به بندگیت کردم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.