مرغ دل ما در قفست دانه ندارد
ور ز آن که رها می کنیش خانه ندارد
دیوانه شدم بس که به ویرانه نشستم
ای خوش به دیار تو که ویرانه ندارد
ناصح مکن افسوس و مزن راه من از عشق
سودا زده غم سر افسانه ندارد
عشاق تو در غم همه یارند و موافق
بزمی بود این بزم که بیگانه ندارد
سر در خم می برده فرو ساقی مستان
این باده، مگر جرعه و پیمانه ندارد
گر چنگ زند مطرب و گر عود که بی عشق،
سازش همه یک نغمه مستانه ندارد
با طایر آزاد بگویید که افسر،
در دامگه عشق بتان دانه ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره دل علیل و دلشکسته شاعر است که در قفس عشق گرفتار شده و هیچ آرامشی نمییابد. او از ویرانیهای عشق میگوید و به اینکه چگونه دیوانهوار در این ویرانهها نشسته است، ابراز نارضایتی میکند. شاعر به نصیحتگران هشدار میدهد که از افسوس و نصیحت درباره عشق بپرهیزند، زیرا عشق حقیقی جز غم و درد ندارد. او همچنین اشاره میکند که عاشقان در غم همدیگر شریک و همدل هستند و بیدردی برای آنها میسر نیست. در نهایت، شاعر به آزادیهای دیگر نیز اشاره میکند و میگوید که هیچ چیز در دام عشق معشوق نیست، حتی یک دانه هم برای دلشکستگی او وجود ندارد.
هوش مصنوعی: دل ما مانند پرندهای در قفس است که چیزی برای خوردن ندارد و اگر هم آن را رها کنیم، جایی برای بازگشت نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: دیوانه شدم از بس که در خرابهها نشستم؛ خوشا به حال سرزمین تو که خرابهای ندارد.
هوش مصنوعی: ای نصیحت کننده، دلسوزی نکن و بر مسیر من در عشق بیپایان درد، غم را ننواز. این داستان هیچ پایانی ندارد.
هوش مصنوعی: عاشقان تو در غم و اندوه با هم همراه هستند و این جشن به قدری دلپذیر است که هیچ بیگانهای در آن حضور ندارد.
هوش مصنوعی: ساقی مستان باده را به قدری مینوشد که سرش را پایین میآورد و به نظر میرسد این نوشیدنی بیپایان است، انگار هیچوقت کافی نیست و همیشه باید جرعه دیگری دردست داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر مطرب ساز بزند یا عوید بزند، بدون عشق، هیچ کدام از نغمههایش شور و حال مستانهای ندارند.
هوش مصنوعی: به پرنده آزاد بگویید که معشوق، در دام عشق، از آنچه برایش مهم است چیزی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آشوب طلب خاطر فرزانه ندارد
زنبور هوس در دل ما خانه ندارد
اندازه مستی نتوانیم نگهداشت
زان باده خرابیم که پیمانه ندارد
در مزرعه طاقت ما تخم ریا نیست
[...]
دل از سر کویت هوس خانه ندارد
دیوانهٔ عشقت سر ویرانه ندارد
جز محنت و غم راه به این خانه ندارد
این خانه مگر راه به میخانه ندارد
پیمانه چه غم گر شکند محتسب شهر
[...]
دل را هوس صحبت مانیست ببینید
دیوانه سر صحبت دیوانه ندارد
مستند دو عالم همه از ساغر وحدت
خوش باش درین بزم که بیگانه ندارد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.