گنجور

 
افسر کرمانی

خرم دلی که کشته تیغ جفای توست

خرم تر آن که زنده مهر و وفای توست

اینک دلی شکسته و جانی گداخته،

از ما اگر قبول کنی، از برای توست

دل را که بر هوای بزرگی و فرّ و جاه

پرداختم ز غیر، که این خانه جای توست

حور و قصور و جنت و تسنیم و سلسبیل

در نزد عارفان، همه عکس بقای توست

وصف شمایل تو نیارم نوشت و خواند

آنجا که انتهاست، همان ابتدای توست