گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
افسر کرمانی

ای قامت دلجوی تو، آشوب قیامت

آشوب قیامت، خبری زآن قد و قامت

ای طرّه تو افعی و ای چشم تو آهو

ای خنده تو معجر و لعل تو کرامت

در زلف تو موسی، سپرد بیضه بیضا

در لعل تو عیسی فکند رحل اقامت

ماهی تو و در بزم برافروخته عارض

سروی تو و در باغ برافراخته قامت

گر شیر بود صید تو ای ترک کماندار

از تیر تو هرگز نبرد جان به سلامت

وصل تو کشیده است به هجران و ملولم

کاین هجر مبادا بکشد تا به قیامت

بر نعمت وصل تو چرا شکر نگفتم

نک جان دهد افسر ز فراقت به غرامت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode