ای صنم نازنین، ناز تو بر جان من
وای بت مهرآفرین، کفر تو ایمان من
گر تو فرستیم زهر، ور تو پسندیم درد،
زهر تو تریاق دل، درد تو درمان من
آتش لعلت که هست، آب حیات رقیب
چند فروزد شرر، بر دل بریان من
مرغ دلم در نوا، فاخته سرو توست
شمع رخت در بهار، لاله نعمان من
مایه تعمیر ماست تا بود از یمن عشق
گنج تولای تو، در دل ویران من
خواه به تیرش بزن، خواه به تیغش بکش
این تن رنجور دل، و آن دل پژمان من
افسر، اگر مدح دوست، گفت، خطا کرده است
مور ضعیفم من و دوست سلیمان من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
لعل تو داغی نهاد بر دل بریان من
زلف تو درهم شکست توبه و پیمان من
بی تو دل و جان من سیر شد از جان و دل
جان و دل من تویی ای دل و ای جان من
چون گهر اشک من راه نظر چست بست
[...]
باد صبا هر نفس تازه کند جان من
کز نفسش می دمد بوی گلستان من
بس که به سر بر زدم دست به زاری نماند
بلبل شوریده را طاقت دستان من
فصل ریاحین و من حبس به زندان تن
[...]
دلبر و جانان من برد دل و جان من
برد دل و جان من دلبر و جانان من
از لب جانان من زنده شود جان من
زنده شود جان من از لب جانان من
روضه ی رضوان من خاک سر کوی دوست
[...]
دور شد از یکدگر دور ز جانان من
جان من از جسم من جسم من از جان من
داغ تو و درد تو هست مرا خوش که هست
مرهم من داغ تو درد تو درمان من
از غم دلبر دلم خون شد و آن خون همه
[...]
ناله برآورد کی طاقۀ (شاخه ی) ریحان من
وی گل نو رستۀ گلشن دامان من
ای بسر و دوش من زینت آغوش من
مکن فراموش من جان تو و جان من
دیده ز من بسته ای با که تو پیوسته ای
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.