روی از آن خوبتر تواند بود؟
هان بگوئید اگر تواند بود
آنچنان نازک و چنان شیرین
لب نباشد، شکر تواند بود
تیر غمزه چو در کمان آرد
نه همه دل سپر تواند بود
چشم مستش نه آن چنان خفتست
کش ز حالم خبر تواند بود
وانک طرفی بوصل بر بندد
از میانش، کمر تواند بود
وانک بیخ فراق او بکند
رستم زال زر تواند بود
اشک لعل ز عکس چهرۀ اوست
تی ز خون جگر تواند بود
با چنین صبر و دل که من دارم
مشکلم زو گذر تواند بود
بکشم جور او که خار و گلش
همه با یکدگر تواند بود
من که باشم که آن چنانی را
بر در من گدر تواند بود؟
لیک با این همه نیم نومید
تو چه دانی؟ مگر تواند بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.