ز لعلت عکس در جام می افتاد
نشاط عالمش اندر پی افتاد
جهانی می پرستی پیشه کردند
چو از رویت فروغی بر می افتاد
جمالت پرده از رخسار برداشت
گل از بس شرمساری در خوی افتاد
سراپایم چو نی در بند عشقست
غمت در من چو آتش در نی افتاد
دل سرگشتهام زان پس که خون شد
بدست عشق تو دانی کی افتاد
ز راه دیده بیرون رفت و عشقت
نشان خون بدید و بر پی افتاد
دلم با عارض سادهدل توست
که طرّاری چو زلفت بر وی افتاد
دلم بردی نگه دارش که هرگز
شکاری این چنینت در نی افتاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به تأثیر عشق و زیبایی معشوق بر روح و دل خویش میپردازد. او بیان میکند که زیبایی معشوق مانند نور در دل و جان او تأثیر میگذارد و نشاط و شوری را در زندگیاش ایجاد میکند. عشق و دلبستگی به معشوق، حالتی از اسارت و وابستگی به وجود میآورد که شاعر احساس میکند دلش در بند عشق است. او همچنین به شرم گلی که از زیبایی معشوق میکشد اشاره میکند و بیان میکند که عشقش موجب درد و رنج درونیاش شده است. در نهایت، شاعر از خطر و آسیب عشق سخن میگوید و میخواهد دلش را که پر از عشق است، حفظ کند.
هوش مصنوعی: از دهان تو که به رنگ لعل است، تصویرت در لیوان شراب به نمایش درمیآید و شادی جهانیان را تحت تاثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: برخی از مردم به پرستش دنیا مشغولند، زیرا وقتی که نوری از چهرهات کم میشود، به آنچه در دنیا هست توجه بیشتری میکنند.
هوش مصنوعی: زیبایی تو چهرهات را نمایان کرد، گل هم به خاطر شرم خود از زیباییات، رنگش باخته و در خود فرو رفته است.
هوش مصنوعی: من تمام وجودم به خاطر عشق در زنجیر است و غم تو در من مانند آتش است که در نی میسوزد.
هوش مصنوعی: دل آشفتهام بعد از آن زمانی که عشق تو باعث شد خونم ریخته شود، میدانی این وضعیت در کدام لحظه به وجود آمد؟
هوش مصنوعی: از راه چشم بیرون رفت و نشانههای عشق را که حکایت از درد و رنج داشت، دید و به دنبال آن افتاد.
هوش مصنوعی: دل من به سادگی و صفای چهرهات پیوند خورده است و زیبایی و جذابیت زلفهایت بر آن تاثیر گذاشته است.
هوش مصنوعی: من قلبم را به تو سپردم، آن را نگهدار که هیچگاه شکارچینی مثل تو به دام نیفتاده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز بس آتش که در جان وی افتاد
چو آتش شد ازان سر از پی افتاد
ز رویش پرتوی چون بر می افتاد
بسی شکل حبابی بر وی افتاد
زلیخا را چو دیده بر وی افتاد
ز شوقش شعله گویی در نی افتاد
عدوئی را بدان خلوت پی افتاد
تو خود گفتی که آتش در نی افتاد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.