گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

رویی، چگونه رویی؟ رویی چو آفتابی

زلفی، چگونه زلفی؟ هر حلقه‌ای و تابی

هر پرتوی ز رویت، در چشم عقل نوری

هر حلقه‌ای ز زلفت، در حلق جان طنابی

گر عکس عارض تو، بر صحن عالم افتد

گردد ز سایۀ او، هر ذرّه آفتابی

آب حیات کِبوَد؟ خلد برین چه باشد

بر روی تو نگاهی، بر یاد تو شرابی

در دورِ چشم مستت، هست از شرابِ فتنه

افتاده همچو نرگس، هر گوشه‌ای خرابی

آن چشم نرگسین را، از خواب خوش برانگیز

تا هر زمان نبیند، در راه فتنه خوابی

بر جان عاشقانت، بخشایش ار نیاید

گه گاه چشم بد را، بر می‌فکن نقابی

در خشک سال هجران، هم دولت رخ تست

گر هیچگونه ماندست، در چشم بنده آبی

هر کس که پرسد از من، احوال سوزیانم

باشد سرشک خونین، حاضرترین جوابی

 
 
 
خاقانی

بانگ آمد از قنینه کباد بر خرابی

دریاب کار عشرت گر مرد کار آبی

زان پیش کز دو رنگی عالم خراب گردد

ساقی برات ما ران بر عالم خرابی

گفتی من آفتابم بر رخنه بیش تابم

[...]

عطار

ای از شکنج زلفت هرجا که انقلابی

هرگز نتافت بر کس چون رویت آفتابی

در پیش عکس رویت شمس و قمر خیالی

در جنب طاق چشمت نیل فلک سرابی

بی تنگی دهانت جان مانده در مضیقی

[...]

مولانا

بوی کباب داری تو نیز دل کبابی

در تو هر آنچ گم شد در ماش بازیابی

زین سر چو زنده باشی تو سرفکنده باشی

خود را چو بنده باشی ما را دگر نیابی

ای خواجه ترک ره کن ما را حدیث شه کن

[...]

حکیم نزاری

ای صورت خیالت در پیش من شرابی

وی پرتو جمالت در چشمم آفتابی

از چشم پرخمارت در مغزِ من بخاری

وز زلفِ تاب‌دارت در جانم اضطرابی

شب‌های تا به روزم از دیده رفته سیلی

[...]

اوحدی

با این چنین بلایی، بعد از چنان عذابی

راضی شدم که: بینم روی ترا به خوابی

صد نامه مشق کردم در شرح مهربانی

نادیده از تو هرگز یک نامه را جوابی

هر گه که بر در تو من آب روی جویم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه