علاج عاشق دلگیر سیر بستان نیست
به چشم تنگدلان غنچه کم ز پیکان نیست
ز استخوان شهیدان اگر نخیزد دود
دلیل راهروان کس درین بیابان نیست
ز بهر تن زرهی نیست به ز نقش حصیر
برای سر سپری بهتر از گریبان نیست
حدیث تلخ از آن لب برون نمیآید
که شور طوفان در طبع آب حیوان نیست
به دور حسن تو گل از نظر چنان افتاد
که چشم رخنهٔ دیوار بر گلستان نیست
ز راه پر خطر عشق زین عجب دارم
که سیل ریگ روانش به فکر طوفان نیست
مرا ز صحبت مینای باده شد روشن
که رازِ هرکه تنکظرف گشت پنهان نیست
ز باد دامن، بر هم خورد محبتشان
میان شعله و شمع اتحاد چندان نیست
یکی است خانهٔ زنجیر و خانهٔ دنیا
درین دو خانه فراغت نصیب مهمان نیست
چگونه پای به دامان عافیت پیچی
کلیم آبلهها گر فراخ دامان نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به بیان پیچیدگیها و دردهای عشق میپردازد. او میگوید که درمان درد عاشقانه در طبیعت و زیباییهای ظاهری نیست. درد عاشق در دل عمیقتر از آن است که با دیدن گلها یا زیباییهای دیگر تسکین پیدا کند. او به این نکته اشاره دارد که اگر از جان شهیدان دود بلند نشود، کسی در این راه نمیتواند راهنما باشد. همچنین، شاعر معتقد است که برای حفاظت از سر، چیزی بهتر از گریبان وجود ندارد. در ادامه، او تلخی و سختی عشق را به تصویر میکشد و میگوید که ارتباط عمیق عشق، در دنیای مادی قابل تشخیص نیست. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که در این دنیای پر از درد و رنج، راحتی و آرامش برای هیچ مهمانی به دست نمیآید.
هوش مصنوعی: درمان دل شاد عاشق در زیباییهای طبیعت نیست، زیرا افرادی با دیدگاه محدود نمیتوانند زیباییها را بخوبی ببینند و درک کنند. غنچههای گل در نظر آنان هیچ تفاوتی با تیر و زخم ندارند.
هوش مصنوعی: اگر از استخوانهای شهیدان دودی بلند نشود، پس دلیلی برای راه رفتن در این بیابان وجود ندارد و هیچکس در این مکان نیست.
هوش مصنوعی: برای محافظت از بدن زرهای بهتر از نقش حصیر وجود ندارد و هیچ چیز برای حفاظت از گردن بهتر از گریبان نیست.
هوش مصنوعی: حرفهای ناخوشایند از آن لب بیرون نمیآید، چون در سرشت آب حیات، طوفان و آشفتگی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: زیبایی تو آنقدر خیرهکننده است که گلها به نظر نمیرسند؛ مانند این که دیوار شکافهایش را نشان نمیدهد و به باغ اشاره نمیکند.
هوش مصنوعی: در مسیری پرخطر و دشوار عشق، برایم عجیب است که همچون جریانی از ریگ، او به فکر طوفان و مشکلات پیش رو نیست.
هوش مصنوعی: من از گفتوگو با شراب مینا آگاه شدم که راز هر کسی که ظرف وجودش کوچک است، پنهان نمیماند.
هوش مصنوعی: به خاطر وزش باد، عشق و محبت آنها تحت تأثیر قرار گرفته و در کنار شعله و شمع، اتحاد و پیوندشان چندان قوی نیست.
هوش مصنوعی: در این دو مکان، یعنی دنیا و زنجیر، هیچگاه برای مهمان آرامش و آسایش وجود ندارد.
هوش مصنوعی: چطور میتوانی به دنبال آرامش و امنیت باشی وقتی که مشکلات و سختیها اطرافت را گرفتهاند و راهی برای فرار از آنها وجود ندارد؟ اگر فضای زندگی برای راحتی تو مناسب نباشد، نمیتوانی امید داشته باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگرچه جانان کسرا عزیز چون جان نیست
مرا جهان و سرو جان بجای جانان نیست
نباشد انده جانان چو آمد انده جان
مراست انده جانان و انده جان نیست
شفا و راحت جان من آن دو مرجان بود
[...]
مرا به درد فراق تو هیچ درمان نیست
به غیر آتش عشق رخ تو در جان نیست
تو جانی و ز برم دور می شوی چه کنم
ز جان مفارقت ای نور دیده آسان نیست
مرا نیاز به روز وصال بسیارست
[...]
کرم در آب و گل چرخ تنگ میدان نیست
به روزنامه خورشید، مد احسان نیست
نوشته اند به خون جگر برات مرا
ز فکر نعمت الوان دلم پریشان نیست
صدف به کد یمین رزق خویش می گیرد
[...]
به دور چشم توام التجا به دوران نیست
نگاه گرم کم از خاتم سلیمان نیست
فریب خورده دام نگاه می داند
که زیر تیغ تغافل نشستن آسان نیست
ز گرد راه تو روشن کنم سواد نظر
[...]
ز عالمش چه خبر آن که او پریشان نیست
ندیده لذت سر ما تنی که عریان نیست
سفال خانهٔ ما بشکند سر فغفور
که مور کلبهٔ ما کمتر از سلیمان نیست
چو باده خون جگر نوش و ذوق را دریاب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.