گر آه و ناله داری در ملک عشق باب است
بد یمن شادمانی چون خانهٔ حباب است
چشمت به خون عاشق گر تشنه است سهل است
چیزیکه میتوان خواست از دوستان شراب است
دشمن ز شغل خصمی آسودگی ندارد
تا بخت دشمن ماست در آرزوی خواب است
چون در سرا نداری، سرمایهٔ تعلق
آن شب که آتش افتد، در خانه ماهتاب است
گر چرخ برنگردد بخت کسی زبون نیست
روزم اگر سیاه است تقصیر آفتاب است
محنت چو گشت عادت، جور فلک چه باشد؟
چون تن به بند دادی زنجیر موج آب است
تو پادشاه حسنی مشمار بوسه بر ما
زیرا که عیب شاهان دانستن حساب است
با بار منت خضر آب بقا سبک نیست
آبی که خوشگوار است از چشمهٔ سراب است
نادانی تغافل هنگام پردهپوشی
نزد کلیم بهتر از علم صد کتاب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در خون کشد نظر را حسنی که بی حجاب است
تیغ برهنه باشد رویی که بی نقاب است
می در جبین پاکان از شرم آب گردد
رخسار شرمگین را خط پرده حجاب است
با بد گهر میامیز تا بد گهر نگردی
[...]
پرواز شوق دارم، تا در تنم شراب است
مرغابی حبابم، بال و پرم ز آب است
عاشق ز بوی جانان، دارد همیشه مستی
بی نشئه نیست بلبل، در شیشه تا گلاب است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.