علاقه ام ز تو نگسسته وز حیات بریده
تو پا مکش ز سرم گر طبیب دست کشیده
لبت بروی کسی وا نمی شود به تبسم
نمک فروش باین نخوت و غرور که دیده
چنانکه سایه ز پرواز مرغ می رود از جا
مرا ربوده ز جا از رخم چو رنگ پریده
اگر زدرد اسیران خویشتن نشد آگه
چراست زلف ترا پیچ و تاب مار گزیده
کسیکه دیدن دردی است روشنائی چشمش
زمیل خار مغیلان بدیده سرمه کشیده
زدرس و بحث چو کیفیتی نیافت بجا بود
کتاب داده اگر شیخ شهر و باده خریده
ز کنجکاوی مژگان بچشم تو خوانم
کسی بغور سخن در جهان چو ما نرسیده
باین طریق خرد آزموده تیغ زبان را
که ربط محکم خود راز گفتگوی بریده
کلیم ناله ما کی رسد بگوش غرورش
کسیکه زاری دلها ز زلف خود نشنیده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و وابستگی عمیق خود نسبت به معشوق سخن میگوید. او احساس میکند که عشقش از معشوق جدا نشده و حتی در سختیهای زندگی، او را فراموش نکرده است. معشوق، با غرور و بیتفاوتی به او پاسخ میدهد و شاعر از این بیاعتنایی رنج میبرد. او به تمثیلهایی مانند پرواز مرغ و پیچ و تاب زلف معشوق اشاره میکند و احساس میکند که در این رابطه، دردی عمیق دارد. شاعر همچنین به سختیهای یادگیری و جستجوی حقیقت در زندگی اشاره دارد و به نظر میرسد که در نهایت، فریادهایش هم به گوش معشوق نمیرسد. در کل، شعر بیانگر درد، عشق و ناامیدی است.
هوش مصنوعی: علاقهام به تو هرگز کم نشده و از زندگی بیخبر نیستم. تو بیخود از زندگیام خارج نشو، حتی اگر پزشک از درمان من دست برداشته باشد.
هوش مصنوعی: لبهای تو برای کسی به لبخند باز نمیشود، مثل نمکفروشی که با این خودبزرگبینی و تکبرش دیده میشود.
هوش مصنوعی: پرواز مرغ سایهاش را به دور میسازد و مرا از مکانم دور میکند، همانند اینکه رنگ از رخسارم رفته باشد.
هوش مصنوعی: اگر این زلفی که به شکل پیچ و تاب درآمده، از درد و رنج به اسارت نیفتاده، پس باید دانست که دلیل آن چیزی جز تأثیر عمیق و جذابش نیست.
هوش مصنوعی: کسی که دردی را میبیند، نور چشمانش به مانند سرمهای است که از خار مغیلان بر چشمش کشیده شده است.
هوش مصنوعی: اگر از درس و بحث چیزی به دست نیاید، بهتر است کتابی از شیخ شهر بگیریم و بادهای بخریم.
هوش مصنوعی: از شوق کشف زیبایی چشمان تو، هرگز هیچکس در جهان به عمق سخنان ما نرسیده است.
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره میشود که فرد با تجربه و حکیم، از قدرت کلام و زبان به خوبی استفاده میکند. او میتواند ارتباطات عمیق و محکم را بر منزلت خود بنا کند و رازهایی را که در گفتگو نهفته است، به روشنی بیان کند.
هوش مصنوعی: نالهها و زاریهای ما به گوش کسی نمیرسد که خود از درد دلها و غمهای دیگران بیخبر است و تنها به زیباییهای ظاهری خود مشغول است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بخون نشست دلم، خار غم خلیده خلیده
بسیل داد مرا خون دل چکیده چکیده
براه عشق فتادم ز پا، دویده دویده
بجور خوی گرفتم ستم کشیده کشیده
تو نور چشم منی، جا درون دیده من کن
[...]
شد از فراق توام قامت کشیده خمیده
هزار خار ملامت به پای دیده خلیده
شب گذشته به یاد رخ تو مردم چشمم
هزار قطره خون خورده تا سفیده دمیده
هزار بار دلم میزند به گرد سرت پر
[...]
فلک زجور تو خونم چکد زمردم دیده
ببین به دامن من خون که قطره قطره چکیده
ز ظلم های تو نسبت به اهل بیت رسالت
دلم زکف شده و، طاقتم به طاق رسیده
شهی که لحمک لحمی رسول کرد خطابش
[...]
مریز زینب محزون سرشک غم ز دو دیده
چرا که موسوم افغان و شیونت نرسیده
مکن ز فرقت من سینه را ز ناخن چاک
هنوز تیغ به روی حسین کسی نکشیده
هنوز بر رخ آل علی کس آب نبسته
[...]
مرا تحیر از آن زلف و روی و نرگس مست است
دو شب، دو روز، دو نرگس، به شاخ گل که شنیده؟
چرا ز تاب جمالت عرق گرفته عذارت؟
که روز روشن و بر برگ لاله ژاله چکیده
ز غیرت لب و روی تو کیست نا شده رسوا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.