از ضبط گریه دست دل ناتوان کشید
خاشاک سیل را نتواند عنان کشید
یک شربت آب جو بدل جمع کس نخورد
تا موج شکل زلف بر آب روان کشید
پیکان غمزه در دل ما جا گرفته است
این آه و ناله نیست که آسان توان کشید
گلزار آرزو که چمن در چمن شکفت
خمیازه بر طراوت فصل خزان کشید
دست از جهان و هر چه درو هست می کشم
پا را نمی توانم از آن آستان کشید
در راه شوق چون جرس از ناله زنده ایم
دلمرده است هر که نفس بیفغان کشید
شکرانه را که ناوکت از دل خطا نشد
باید بدست خویش خدنگ از نشان کشید
آزاده را زخواهش دنیا گریز نیست
هر مرغ خار و خس بسوی آشیان کشید
تا دید سرفشانی تیغ تو را کلیم
او هم سر هوس بمیان سران کشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با به تصویر کشیدن احساسات قوی انسانی، به موضوعاتی چون درد، آرزو، و تنهایی میپردازد. شاعر از گریه و دلتنگی مینویسد که نمیتواند آنها را کنترل کند. او از محبتی ناممکن و آرزوهایی که همچون گلزار در دل شکفتهاند، سخن میگوید و بیان میکند که از زخمهای عشق نمیتواند فرار کند. در نهایت، شاعر به اصل انسانی شجاعت و آزادی اشاره میکند و نشان میدهد که انسان نمیتواند از خواستههایش چشمپوشی کند، حتی در مواجهه با سختیها.
هوش مصنوعی: دل ضعیف دیگر توان تحمل گریه را نداشت و نتوانست بر شدت سیلاب فائق آید.
هوش مصنوعی: هیچکس شربتی از آب جو نچشید تا زمانی که موج زلف کسی بر روی آب روان شکل گرفت.
هوش مصنوعی: نیش خنده و نگاه معشوق در دل ما تأثیر عمیقی گذاشته است و این درد و نالههایی که میکشیم، به سادگی قابل تحمل نیستند.
هوش مصنوعی: محل رویش آرزوها، جایی است که در آن گلها شکوفا میشوند. در فصل خزان، طبیعت به آرامی خمیازهای میکشد و آرامش خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: من از دنیای اطراف و همه چیزهایی که در آن وجود دارد جدا میشوم، ولی برای ترک آن درگاه، دلم به سختی راضی نمیشود.
هوش مصنوعی: در مسیری که به عشق میرسد، مانند زنگولهای هستیم که از ناله و خروش زندهایم. هر کسی که بدون فریاد و ناله زندگی کند، روحش مرده است.
هوش مصنوعی: برای قدردانی از نعمتها، باید بیآنکه از دل خطاهایی بگریزیم، خودمان نشانهای را برای یادآوری آنها آماده کنیم.
هوش مصنوعی: آزاد انسانی که در پی خواستههای دنیا نیست، نمیتواند از جاذبههای آن فرار کند. هر پرندهای به سمت لانهاش جذب میشود، حتی اگر آن لانه پر از خار و علف باشد.
هوش مصنوعی: کلیم، وقتی که زیبایی و قدرت تیغ تو را دید، خودش نیز با اشتیاق و آرزو به میدان آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایام خط فتنه به فرق جهان کشید
لنتفلحوا به ناصیهٔ انس و جان کشید
دلها به نیل رنگرزان درکشید از آنک
غم داغ گازرانه بر اهل جهان کشید
بر بوی یک نفس که همه ناتوانی است
[...]
دوش آمد و ز مسجدم اندر کران کشید
مویم گرفت و در صف دردی کشان کشید
مستم بکرد و گرد جهانم به تک بتاخت
تا نفس خوار خواری هر خاکدان کشید
هر جزو من مشاهده تیغی دگر بخورد
[...]
باز آن شکار دوست، ز ابرو کمان کشید
دل صید کرده تیر مژه سوی جان کشید
گفتم به مغز شست غمت، باورم نداشت
مغزم به تیزی مژه از استخوان کشید
دل دوش می پرید که من مرغ زیرکم
[...]
دلبر چه زود خط برخ دلستان کشید
خطی چنان لطیف بمامی توان کشید
نقاش صنع صورت خوب تو مینگاشت
چون نقش بست خط نو چست و روان کشید
مونی که در سر قلم نقش بند بود
[...]
باری که آسمان و زمین سرکشید ازان
مشکل توان به یاوری جسم و جان کشید
همت قوی کن از مدد رهروان عشق
کان بار به قوت همت توان کشید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.