بدل کردم به مستی عاقبت زهد ریایی را
رسانیدم به آب از یمن می بنیاد تقوی را
ز سینه این دل بیمعرفت را میکنم بیرون
چرا بیهوده گیرم در بغل مینای خالی را
تعلق نیست با جان گر نیفشانده به پای او
من بیدل نمیفهمم تکلفهای رسمی را
گذشتن از جهان ناید به پای همت هر کس
نباشد هیچ معجز بهتر از تجرید عیسی را
بود آرایش معشوق حال در هم عاشق
سیهروزی مجنون سرمه باشد چشم لیلی را
پس از درد جدایی محنت ایام ننماید
زآتش هیچ پروا نیست دور از آب ماهی را
دو مصرع در سبکروحی کلیم آن طور بنماید
که در پرواز شهرت بال باشد مرغ معنی را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی از جمله ترک زهد ریایی، معرفت، عشق و درد جدایی میپردازد. شاعر از تبدیل زهد و تقوا به نوعی مستی سخن میگوید و تأکید میکند که تعلق به دنیا هیچ معنایی ندارد. او میخواهد دل بیمعرفت خود را از وابستگیها خالی کند و بر این باور است که هیچ معجزهای بهتر از عدم تعلق به دنیا نیست. همچنین شاعر به بیان زیباییهای عشق پرداخته و درد جدایی را طبیعی میداند، در نهایت به بیتوجهی نسبت به محدودیتها و پرواز در مسیر معنوی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در نهایت، با انتخاب مستی به جای زهد ظاهری، به حالت واقعی تقوا رسیدهام و آن را به اوج خود رساندهام.
هوش مصنوعی: من دل بیفهم و حسرتخور را از خود دور میکنم، چرا که بیهوده خودم را در آغوش کسی نگهدارم که هیچ احساسی ندارد و خالی است.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که اگر عشق و وابستگی واقعی با جان انسان وجود نداشته باشد، دیگر هیچ چیز نمیتواند آن را درک کند. من، بدون احساس واقعی و خالص، نمیتوانم پیچیدگیها و ظرافتهای ظاهری و رسمی زندگی را درک کنم.
هوش مصنوعی: عبارت به این معنی است که عبور از دنیا و رسیدن به اهداف بزرگ، به اندازه همت و اراده هر فرد بستگی دارد و هیچ چیزی نمیتواند مانند خلوص نیت و تجرد عیسی از دستاوردهای دنیایی، معجزهآسا باشد.
هوش مصنوعی: آرایش معشوق در وضعیتی است که عاشق بدبخت مجنون، با چشمهای سرمهدار لیلی را مینگرد.
هوش مصنوعی: بعد از دوری و جدایی، سختیهای روزگار به چشم نمیآید. ماهی بی آب را آتش سوزان نمیکند و از آن نمیترسد.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که به سبک کلیم، شعرها به گونهای روحنواز و لطیف جلوه میکنند که در آن شهرت و محبوبیت مانند بالی برای مرغی است که به پرواز در آمده است. این تصویر بیانگر زیبایی و عظمت شعر است که همچون بالی به پرواز در میآید و باعث جلب توجه میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز زلفت زنده میدارد صبا انفاس عیسی را
ز رویت میکند روشن خیالت چشم موسی را
سحرگه عزم بستان کن صبوحی در گلستان کن
به بلبل میبرد از گل صبا صد گونه بشری را
کسی با شوق روحانی نخواهد ذوق جسمانی
[...]
بیا ای موسیی کز کف عصا سازی تو افعی را
به فرعونان خود بنما کرامتهای موسی را
به یکدم ای بهار جان، کنی سرسبز عالم را
ببخشی میوهٔ معنی درخت خشک دعوی را
بده هر میوه را بویی، روان کن هر طرف جویی
[...]
زهی با صورت خوبت تعلق اهل معنی را
ز نقش روی تو زینت نگارستان دنیی را
درین ویرانه قالب ندارد جانم آرامی
که دل بردی بدان صورت سراسر اهل معنی را
مرا روی تو محبوبست همچون مال قارون را
[...]
اگر حُسن تو بگشاید، نقاب از چهره دعوی را
به گِل رضوان بر انداید، درِ فردوس اعلی را
وگر سروِ سر افرازت، ز جنّت، سایه بردارد
دگر برگ سر افرازی، نباشد شاخ طوبی را
بهار عالم حُسنت، جهان را تازه میدارد
[...]
بهشت و حور، بی وصلت، حرام است اهل معنی را
کزان وصل تو مقصود است مشتاق تجلی را
قیامت گر بیندازی ز قامت سایه طوبی
به زیر سایه بنشانند اهل روضه، طوبی را
جمالت گرنه در جنت نماید جلوه ای هر دم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.