تا بخت بد زهمرهی ما جدا شود
خواهم که جاده در ره وصل اژدها شود
چشم گشایش از فلکم نیست زانکه بخت
در کار نفکند گرهی را که وا شود
با خویشتن بخاک، دلا حسرت وصال
چندان ببر که توشه راه فنا شود
ناسازگاری زمانه بهر کس که رونهد
گر بر گل زمین گذرد خار پا شود
شد وقت آنکه در چمن از مقدم بهار
مانند غنچه شیشه سر بسته وا شود
شرط رهست تشنه لبی در طریق عشق
گر نقش پای چشمه آب بقا شود
نفس دنی که عاشق جا هست، خوشدلست
در کشتی شکسته اگر ناخدا شود
اشکم باد شعله بالای او کلیم
از دیده ام برنگ شرر در هوا شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار بیان میکند که تا زمانی که از گرفتاریهایش رهایی نیابد، آرزوی وصال محبوب را دارد. او احساس میکند که بختش هیچ کمکی به او نمیکند و در تلاش است تا با غم و حسرتی که در قلبش دارد، خود را به دست فراموشی بسپارد. زمانه ناسازگار بر همه تأثیر میگذارد و حتی در مکانهای خوشبو و زیبا نیز ممکن است دردی احساس شود. شاعر در انتظار بهاری است که مایه زندگی و شکوفایی باشد و در عشق، تشنگی برای وصال لازم است. احساساتش به شدت عمیق و آتشین است و حتی در بدترین شرایط نیز امید خود را از دست نمیدهد. اشکهایش نمایانگر عشق و دلتنگی اوست که با شعله عشقش داغ و سوزان است.
هوش مصنوعی: به امید آنکه شانس و بخت نیکویی که ما را از هم جدا کرده است، از بین برود، میخواهم که راه رسیدن به محبت، همچون اژدهایی پرخروش و دشوار شود.
هوش مصنوعی: چشمانداز و امید من به آسمان نیست، زیرا سرنوشت در کار خود هیچ گرهای را باز نمیکند.
هوش مصنوعی: ای دل، به خودت فکر کن و دیگر برای وصال (رسیدن به محبوب) حسرت نخور. زیرا این حسرت زیاد فقط بار سنگینی برای تو در مسیر فنا و نابودی خواهد شد.
هوش مصنوعی: زمانه برای هر کسی که بخواهد به جلو برود، سختیها و مشکلاتی را به همراه دارد. حتی اگر در بهترین شرایط مثل گل باشید، باز هم ممکن است با موانع و دردسرها مواجه شوید.
هوش مصنوعی: زمان آن رسیده که در باغ، به دنبال آمدن بهار، مانند غنچهای که به تازگی باز شده، خود را نمایان کنیم و از حالت بسته بیرون بیاییم.
هوش مصنوعی: برای پیمودن راه عشق، لازم است که دل و جان انسان تشنه باشد؛ زیرا اگر نشانهای از حیات واقعی و جاودان وجود داشته باشد، مانند تصویری از چشمه آب بقا، این تشنگی را بیشتر خواهد کرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی دلش به عشق دنیای جاودانه خوش باشد، حتی اگر در شرایط سخت و پرچالش مثل یک کشتی شکسته باشد، خوشحال خواهد بود به شرطی که رهبری خوب داشته باشد.
هوش مصنوعی: اشکهایم مانند شعلهای از آتش در برابر اوست و از چشمانم همچون جرقهای در آسمان سرازیر میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر کو به راه عاشقی اندر فنا شود
تا رنج وقت او همه اندر بلا شود
آری بدین مقام نیارد کسی رسید
تا همتش بریده ز هر دو سرا شود
راهیست بلعجب که درو چون قدم زنی
[...]
آمد بهار و بخت که عشرت فزا شود
از هر طرف هزار گل فتح وا شود
گلشن شود نشیمن سلطان نوبهار
چون بهر شاه تخت مرصع بنا شود
کان زر و جواهر بحر در و گهر
[...]
عشق که رخت صبر بسوزد بلا شود
گر آب چشم ما نبوَد تا چهها شود
معشوق چون به ملک دو عالم نظر نکرد
سلطان به کوی عشق در آید گدا شود
دل بی وصال دوست نباشد، عجب مدار
[...]
طغیان نفس بیش به وقت غنا شود
مار ضعیف بر سر گنج اژدها شود
از بوی پیرهن گذرد آستین فشان
از دست هر که دامن فرصت رها شود
چون تیر راست، گرد هدف می کند طواف
[...]
کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود؟
بنمای روی خود که مرا دیده وا شود
سوی در تو کعبه روان پی نمیبرند
گر سنگشان به زیر قدم توتیا شود
نرگس دهد پیاله خالی به دست تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.