دل که لبریز الم شد ز نوا می افتد
جام هرچند که پر شد ز صدا می افتد
سوخت اسباب تعلق دل و آسوده نشست
قدم برق بسر منزل ما می افتد
جامه در خون شهیدان کش و بخرام بناز
بتو ای شاخ گل این رنگ قبا می افتد
دوستداری مرا دهر شگون نگرفته
گر بمن سایه کند بال هما می افتد
زلف پرکار تو چون تن بشکستن ندهد
هر که از روی تو برخاست بجا می افتد
نتوان ناصح عریانی ما را پوشید
راز پنهان نشود چون بملا می افتد
نیست کس در ره افتادگی از ما در پیش
هر که از پای فتد بر سر ما می افتد
چه بگویم که شبم بیتو چسان می گذرد
صبحم از تیرگی شب ز صفا می افتد
شب آدینه بدریوزه میخانه روم
زانکه از هفته همین شب بگدا می افتد
هر که عاجزتر ازو خواسته امداد کلیم
دستگیرش بود آنکس که زپا می افتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و متنوع انسانی میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر و نمادهای زیبا، به مراحل مختلفی از عشق، اندوه و نبردهای درونی اشاره میکند. دل پر از شور و شوق، از زیباییها و زوایای مختلف عشق زخم میخورد و بر زمین میافتد. همچنین، شاعر در مورد سختیهای عشق و ناامیدی صحبت میکند و تأکید میکند که هیچ کس نمیتواند راز دل را پنهان کند. در نهایت، اشاره به روحیه تسلیم و کمک به دیگران نیز به چشم میخورد و نشان میدهد که حتی در شرایط سخت، دست یاری همیشه حاضر است. شعر به نوعی نشاندهنده تار و پود زندگی و تأثیرات متقابل عشق و رنج است.
هوش مصنوعی: دل زمانی که از احساسات و اندوه پر شود، دیگر توان تحمل صدا و نوا را ندارد و به تدریج به سکوت می رسد. حتی اگر در ابتدا احساس شادمانی و پر بودن داشته باشد، در نهایت این سر و صدا و موسیقی بر او تاثیری نمیگذارد و او به سکوت میافتد.
هوش مصنوعی: آتش دل و وابستگیها را خاموش کرد و اکنون راحت نشستهام؛ گام برق به خانه ما میآید.
هوش مصنوعی: لباسی که آغشته به خون شهیدان است را بپوش و با ناز و زیبایی راه برو، ای گل ناز! این رنگ قبا به زودی از میان میرود.
هوش مصنوعی: دوست داشتن من در نظر روزگار خوشایند نیست، حتی اگر به من توجه کند، باز هم در نهایت به خوبیهای بالای پرندهی هما نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: زلفهای پرکار تو مانند شکستن تن است، هرکسی که از چهرهات برخیزد، بهجای خود میافتد.
هوش مصنوعی: هیچ کسی نمیتواند عریانی و آشکار بودن ما را بپوشاند، زیرا رازهای مخفی نمیتوانند پنهان بمانند وقتی که به وضوح آشکار شوند.
هوش مصنوعی: هیچکس در راه ناکامی ما وجود ندارد؛ هر که به زمین بیفتد، بر ما اثر میگذارد و بر سر ما میآید.
هوش مصنوعی: نمیدانم چگونه توصیف کنم که شبها چگونه برایم میگذرد، صبح من از تیرگیهای شب به خوبی و روشنایی بازمیگردد.
هوش مصنوعی: در شب جمعه به سمت میخانه میروم، زیرا از ابتدای هفته، همین شب محبوبترین زمان برای شبزندهداری و خنده و خوشگذرانی است.
هوش مصنوعی: هر کس که در درخواست کمک ناتوانتر باشد، موسایی برای او وجود دارد که دستش را بگیرد و او را یاری کند، همانطور که آن کسی که زمین میافتد، همواره امیدوار به کمک دیگران است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نوبت عقده گشایی چو به ما می افتد
گره ناز بر آن بند قبا می افتد
در حریمی که گل و شمع گریبان چاکند
که به فکر دل صد پاره ما می افتد؟
چشم مخمور تو بیماری نازی دارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.