گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جویای تبریزی

ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم

دل داده و جان باخته اش از دل و جانیم

از سیل سرابست خطر خانهٔ ما را

چون نقش قدم پر حذر از ریگ روانیم

در انجمن هرزه در ایان سبک مغز

چون گل ز ادب گوش ولی گوش گرانیم

رفتند عزیزان و چو نقش پی سالک

ما خاک نشین از پی آن راه روانیم

رفتیم به بال نگه از خویش چو شبنم

تا بر رخ خورشید مثالش نگرانیم

هرگز سر تسلیم ز فتراک نپیچیم

ما حلقه بگوشان خم زلف بتانیم

در بند گرفتاری دلهاست شب و روز

ما بنده آزادی آن سرو روانیم

در روز مجویید ز جویا سخن عشق

شبها همه شب شمع صفت چرب زبانیم